بعد از مدت ها دیدمش دستامو گرفت و گفت چقدر دستات تغییر ک

بعد از مدت ها دیدمش! دستامو گرفت و گفت چقدر دستات تغییر کردن… خودمو کنترل کردم و فقط لبخندی زدم… تو دلم گریه کردم و دم گوشش گفتم: بی معرفت! دستای من تغییر نکرده… دستات به دستای اون عادت کرده…
دیدگاه ها (۵)

bacheha hame emtehanamao ghabol shodam ba nomre bala horaaaa...

هیس.................... آرام تر لایک کنید عشقم در آغوش دیگری...

shab khosh kari nadarid??? by

به سلامتی اون روز که تک تکتون برام مشکی بپوشید! بیاید سر مزا...

ویو ات بعد ریختن اون همه فلفل و نمک رو زخم هام و تو دهنم منو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط