قسمت : دو
یونهی : اینجا کجاست ؟
?? : هیسسس ببین اوردمت اینجا تا یچزی رو نشونت بدم
یونهی : نمی خوام من باید برم مدرسه درس باید بخونم
؟؟ :نه بابا 😐🤨
یونهی : خب ....بگو چیه ؟
؟؟: من ... جیهوپم
یونهی : بعدش
جیهوپ : این ویدیو رو ببین
یونهی ویو
وقتی ویدیو رو گذاشت دیدم که نامجون داشت یه دختره رو می بوسید توی دست شوییه مدرسه بود ...اون دختر.....امی بود
یونهی : امی؟
جیهوپ: اره باورش کن چون اینو از دوریبین مدرسه اوردم بیرون
یونهی : اما چرا اینکارو میکنی ؟
جیهوپ : دو دلیل داره ....👆🏻 چند وقت بود که به نامجون شک کرده بودم .....✌🏻چون دوسِت دارم
یونهی : اهاااا .....چی ؟ چیگفتی
جیهوپ : اره دوست دارم میدونی چیه از وقتی که اومدی مدرسه عاشقت شدم و فقط واسه مدرسه نبود که عاشق شدم از قبل تورو می شناختم و من میخوام که من رو قبول کنی لطفا
یونهی : اما...
جیهوپ: ببین ....تو میخوای طرف کسی رو بگیری که تورو دوست نداره و یا طرف اونی که تورو واقعأ دوست داره بگیری ؟ هااا .
یونیهی: خب ...معلومه اونی که منو دوست داره
جیهوپ : خب دیگه خودت داری میگی ! من تورو دوست دارم پس با من باش
یونهی : باشه ....ولی دوست ندارم توهم به من خیانت کنی اوکی
جیهوپ : اوهوم
یونهی : خب الان میریم پیش نامجون و بهش میگیم که من میخوام با تو باشم در ضمن عروسی نمی کنیم تا وقتی عاشقت شم اوکی
جیهوپ: اوکی
(مدرسل پیش نامجون )
یونهی : اقای نامجون من می دونم که تو با امی داری به من خیانت میکنی و من جیهوپ رو دوست دارم
نامجون : ببین من میخواستم بگم که خوابت داره به واقعیت تبدیل میشه اما اون قسمت کشتن تو نه و امید وارم خوشبخت شین
یونهی : ولی واقعانی انتظار نداشتم
نامجون : متاسفم
امی : چرا عشقم ؟ نباید متاسف باشی این هرزههه باید متاسف باشا
نامجون : عزیزم .....لطفا درست حرف بزن
امی : بیا لال شد
یونهی : نه ....لال نشدم فقط ارزش نداره بخواطر هرزه های مثل تو وقت خودم و عشقم رو از دست بدم
?? : هیسسس ببین اوردمت اینجا تا یچزی رو نشونت بدم
یونهی : نمی خوام من باید برم مدرسه درس باید بخونم
؟؟ :نه بابا 😐🤨
یونهی : خب ....بگو چیه ؟
؟؟: من ... جیهوپم
یونهی : بعدش
جیهوپ : این ویدیو رو ببین
یونهی ویو
وقتی ویدیو رو گذاشت دیدم که نامجون داشت یه دختره رو می بوسید توی دست شوییه مدرسه بود ...اون دختر.....امی بود
یونهی : امی؟
جیهوپ: اره باورش کن چون اینو از دوریبین مدرسه اوردم بیرون
یونهی : اما چرا اینکارو میکنی ؟
جیهوپ : دو دلیل داره ....👆🏻 چند وقت بود که به نامجون شک کرده بودم .....✌🏻چون دوسِت دارم
یونهی : اهاااا .....چی ؟ چیگفتی
جیهوپ : اره دوست دارم میدونی چیه از وقتی که اومدی مدرسه عاشقت شدم و فقط واسه مدرسه نبود که عاشق شدم از قبل تورو می شناختم و من میخوام که من رو قبول کنی لطفا
یونهی : اما...
جیهوپ: ببین ....تو میخوای طرف کسی رو بگیری که تورو دوست نداره و یا طرف اونی که تورو واقعأ دوست داره بگیری ؟ هااا .
یونیهی: خب ...معلومه اونی که منو دوست داره
جیهوپ : خب دیگه خودت داری میگی ! من تورو دوست دارم پس با من باش
یونهی : باشه ....ولی دوست ندارم توهم به من خیانت کنی اوکی
جیهوپ : اوهوم
یونهی : خب الان میریم پیش نامجون و بهش میگیم که من میخوام با تو باشم در ضمن عروسی نمی کنیم تا وقتی عاشقت شم اوکی
جیهوپ: اوکی
(مدرسل پیش نامجون )
یونهی : اقای نامجون من می دونم که تو با امی داری به من خیانت میکنی و من جیهوپ رو دوست دارم
نامجون : ببین من میخواستم بگم که خوابت داره به واقعیت تبدیل میشه اما اون قسمت کشتن تو نه و امید وارم خوشبخت شین
یونهی : ولی واقعانی انتظار نداشتم
نامجون : متاسفم
امی : چرا عشقم ؟ نباید متاسف باشی این هرزههه باید متاسف باشا
نامجون : عزیزم .....لطفا درست حرف بزن
امی : بیا لال شد
یونهی : نه ....لال نشدم فقط ارزش نداره بخواطر هرزه های مثل تو وقت خودم و عشقم رو از دست بدم
۶.۳k
۰۴ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.