بمان...
گاهی از روی مهربانی ات
بگودوستم داری
تا حالم بهترشود
تو که میدانی حال من با همین جمله ات، چگونه خوبتر می شود
خدا میداند
خودم هم میدانم
شاید روزی همه بدانند که
چقدر مهربانی
و چقدر در دوست داشتنی ترین احساسم
نامت را آرام صدا میزنم
چه کنم
انگار،روزبروز تشنه تر میشوم
گاهی، به گذشته های دور میروم
کودکی میشوم که بی امان گریه میکند
و به دنبال مادر بهانه میگیرد
و گاهی عاشقی مجنون
که دیوانه وار معشوقش را می طلبد
گاه درمن چنان بزرگ میشوی
که در کنارت کوچکم
شاید بهانه ای باشد تا نوازشم کنی
و برای تمامی بهانه هایم، در آغوشم بگیری
گاهی چنان دلربا میشوی
که می خواهم در سکوت فقط نگاهت کنم
واقعا گناهم چیست؟
بی شک گناهم عشق است که اینگونه
عاجزم میکند.
این روزها چقدر کم، دارم و چقدر میخواهم که باشی،
بیا و گاهی هوای این دل را داشته باش
گاهی به بهانه هایم
به عاشقانه هایم
و به بی قراری ام
پاسخ بده
نکند روزی
به آوارگی این احساس
بیابان گردی شوم
و در انگشت ها، نمایشی از عاشقی که دیوانه شد
مرا به دلتنگی هایم ببخش
باش تا با نامت
آرام گیرم
ببخش...
بمان...
گاهی از روی مهربانی ات
بگودوستم داری
تا حالم بهترشود
تو که میدانی حال من با همین جمله ات، چگونه خوبتر می شود
خدا میداند
خودم هم میدانم
شاید روزی همه بدانند که
چقدر مهربانی
و چقدر در دوست داشتنی ترین احساسم
نامت را آرام صدا میزنم
چه کنم
انگار،روزبروز تشنه تر میشوم
گاهی، به گذشته های دور میروم
کودکی میشوم که بی امان گریه میکند
و به دنبال مادر بهانه میگیرد
و گاهی عاشقی مجنون
که دیوانه وار معشوقش را می طلبد
گاه درمن چنان بزرگ میشوی
که در کنارت کوچکم
شاید بهانه ای باشد تا نوازشم کنی
و برای تمامی بهانه هایم، در آغوشم بگیری
گاهی چنان دلربا میشوی
که می خواهم در سکوت فقط نگاهت کنم
واقعا گناهم چیست؟
بی شک گناهم عشق است که اینگونه
عاجزم میکند.
این روزها چقدر کم، دارم و چقدر میخواهم که باشی،
بیا و گاهی هوای این دل را داشته باش
گاهی به بهانه هایم
به عاشقانه هایم
و به بی قراری ام
پاسخ بده
نکند روزی
به آوارگی این احساس
بیابان گردی شوم
و در انگشت ها، نمایشی از عاشقی که دیوانه شد
مرا به دلتنگی هایم ببخش
باش تا با نامت
آرام گیرم
ببخش...
۱۱.۱k
۱۷ خرداد ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.