ناخوش شده ام درد
┅✶❤ ✶┅ •❥● ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ناخوش شده ام درد تو افتاده به جانم
باید چه بگویم به پرستار جوانم؟
.
باید چه بگویم؟ تو بگو، ها؟ چه بگویم
وقتی که ندارد خبر از درد نهانم؟
.
تب کرده ام اما نه به تعبیر طبیبان
آن تب که گل انداخته بر گونه جانم
.
بیماری من عامل بیگانه ندارد
عشق تو به هم ریخته اعصاب و روانم
.
آخر چه کند با دل من علم پزشکی
وقتی که به دیدار تو بسته ضربانم؟
.
لب بسته ام از هرچه سوال ست و جواب ست
می ترسم اگر باز شود قفل دهانم-
.
این گرگ پرستار به تلبیس دماسنج
امشب بکشد نام تو از زیر زبانم! ┅✶❤ ✶┅❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤
باید چه بگویم به پرستار جوانم؟
.
باید چه بگویم؟ تو بگو، ها؟ چه بگویم
وقتی که ندارد خبر از درد نهانم؟
.
تب کرده ام اما نه به تعبیر طبیبان
آن تب که گل انداخته بر گونه جانم
.
بیماری من عامل بیگانه ندارد
عشق تو به هم ریخته اعصاب و روانم
.
آخر چه کند با دل من علم پزشکی
وقتی که به دیدار تو بسته ضربانم؟
.
لب بسته ام از هرچه سوال ست و جواب ست
می ترسم اگر باز شود قفل دهانم-
.
این گرگ پرستار به تلبیس دماسنج
امشب بکشد نام تو از زیر زبانم! ┅✶❤ ✶┅❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤ ❤
- ۲۰۲
- ۱۴ اسفند ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط