💖👑علی💙🌹 بخش۲
ابتدا اهل شام خلاف اورا قبول نداشتند خيال كردند بيعت تمام مهاجرين وانصاربنابر جبراز طرف باغيها بوده است. در ايام خلافت علي متاسفانه جهاد با كفار كه از زمان رسولخدا شروع شده بود وتا زمان عثمان ادامه داشت كاملا متوقف گشت وفتوحات اسلامي يا گسترش حاكميت مسلمانان در زمان خلافت ايشان قدمي به جلو نرفت. علت اين عقب ماندگي اختلاف داخلي مسلمانان بود. سه جنگ رخ داد اول جنگ جمل كه در آن با حضرت مادر مومنان عايشه صديقه وحضرت طلحه وزبير بود دوم جنگ صفين كه در آن با حضرت معاويه واهل شام بود. سوم جنگ نهروان كه در آن با خوارج مقابله شد فقط جنگ سوم ازنظر تمام صحابه پسنديده بود اما جنگ جمل وصفين را اكثر صحابه پسند نكردند. بعنوان مثال وقتي حضرت علي حضرت عبدالله بن عمر را براي رفاقت خويش دعوت داد وتعلقات و دوستي كه با پدرش حضرت عمر داشت بيان كرد درجوابش نوشت اي ابوالحسن ( كنيه علي) قسم بخدا اگر شمادستور دهيد كه دست دردهان اژدها بگزارم من حاضرم اما اگر شما بخواهيد كه من شمشيررا برسرگوينده لااله الا الله بردارم اين كاراز دست من بر نمياد وبه همين طريق بسياري از ياران پيامبر خودشان را از هر دو طرف جنگ كنار كشيدند.
جنگ جمل
اين جنگ در ماه جمادي الآخر سال 36 هجري رخ داد درحكايت اين جنگ بسياردروغ وافترات بسته شده است. اصل ماجرا از اين قراراست.
باغيها يا مفسدان وقتي حضرت عثمان را شهيد كردند وحضرت طلحه وزبير را مجبور كردند با حضرت علي بيعت كنند. طلحه وزبيرازمدينه به خدمت مادر مومنان عايشه حاضرشدند وماجراي شهادت عثمان را بيان كردند گفتند در مدينه خون عثمان ريخته شده و فتنه بر پاست باغيها سود جوئي مي كنند وما مصلحت و امنيت شهر را ميخواهيم . مصلحت از نظرعلي اين بود كه فعلا در مورد قصاص قاتلين سكوت اختيار كرد اما مصلحت ازنظر طلحه وزبير اين بود كه اول بايد قاتلين قصاص شوند تا باغيها قدرت بيشتري نگيرند. حضرت عايشه ازشركت درمشاجرات اول انكار ورزيد اما طلحه وزبير با تلاوت آياتي از قرآن كه در آن دستور داده شده تا بين مسلمين اصلاح شود بالآخره حضرت عايشه با راي ايشان موافقت كردند وتصميم گرفتند تا زمانيكه ازنيروهاي باغيها درمدينه كاسته نشده نبايد به مدينه رفت و سعي كنيم حضرت علي را بنحوي از وسط باغيهاي مفسد جدا كنيم وقصاص حضرت عثمان نيز گرفته مي شود چنانچه بعد اين تصميم عازم بصره شدند.
مفسدان وقتي ازاين تصميم با خبرشدند ماجرا را به شكل ديگري براي علي بيان كردند مثلا گفتند اينها تصميم گرفتند تا شما را از حكومت بركناركنند هدف شان اختلاف در صفوف مسلمين بود . لذاعلي هم باور كرد ورفتند بصره. حسن حسين عبدالله بن جعفر وعبدالله بن عباس با اين لشكر كشي موافق نبودند اما راي شان پزيرفته نشد. وقتي قشون علي نزديك بصره رسيد جناب قعقاع را بطورقاصد پيش حضرت طلحه وزبيرفرستاد قعقاع ابتدا با حضرت عايشه ديدار كرد ايشان صراحتا عرض كردند هدف من فقط اصلاح است كه به نحوي اين فتنه و فساد از بين بره وامنيت تامين شود بعد با طلحه وزبير ملاقت كرد آنها نيز گفتند ما فقط خواستار قصاص قاتلين عثمان هستيم قعقاع درجواب گفت اين كار بدون علي امكان پزير نيست بنابر اين با علي يكجا شويد ومتفقا براي اين كار چاره انديشي كنيد. اين توافق مورد پسند حضرت طلحه وزبير واقع شد حضرت قعقاع بشارت صلح را به محضر حضرت علي آورد ايشان هم خيلي خوشال شدند وتا سه روزارتباط مكاتبه اي داشتند روزسوم هنگام شام توافق شد كه فردا صبح طلحه زبير با علي ديداركنند اما به شرطي كه كسي از اين مفسدان با خبر نشود.
اين امربراي مفسدان ناگوار بود زيرا آنها بااليقين ميدانستند اگه در ملاقات علي با آنها حضور نداشته باشند صلح بوقوع خواهد پيوست ونتيجتا مفسدان به هدف شان نخواهند رسيد. بنابراين درصدد برآمدند راهي پيدا كنند تا اين صلح امكان پزيرنشود.
#خلیفه_چهارم_امیرالمؤمنین_حضرت_علی_بن_ابی_طالب #خلیفه_چهارم
جنگ جمل
اين جنگ در ماه جمادي الآخر سال 36 هجري رخ داد درحكايت اين جنگ بسياردروغ وافترات بسته شده است. اصل ماجرا از اين قراراست.
باغيها يا مفسدان وقتي حضرت عثمان را شهيد كردند وحضرت طلحه وزبير را مجبور كردند با حضرت علي بيعت كنند. طلحه وزبيرازمدينه به خدمت مادر مومنان عايشه حاضرشدند وماجراي شهادت عثمان را بيان كردند گفتند در مدينه خون عثمان ريخته شده و فتنه بر پاست باغيها سود جوئي مي كنند وما مصلحت و امنيت شهر را ميخواهيم . مصلحت از نظرعلي اين بود كه فعلا در مورد قصاص قاتلين سكوت اختيار كرد اما مصلحت ازنظر طلحه وزبير اين بود كه اول بايد قاتلين قصاص شوند تا باغيها قدرت بيشتري نگيرند. حضرت عايشه ازشركت درمشاجرات اول انكار ورزيد اما طلحه وزبير با تلاوت آياتي از قرآن كه در آن دستور داده شده تا بين مسلمين اصلاح شود بالآخره حضرت عايشه با راي ايشان موافقت كردند وتصميم گرفتند تا زمانيكه ازنيروهاي باغيها درمدينه كاسته نشده نبايد به مدينه رفت و سعي كنيم حضرت علي را بنحوي از وسط باغيهاي مفسد جدا كنيم وقصاص حضرت عثمان نيز گرفته مي شود چنانچه بعد اين تصميم عازم بصره شدند.
مفسدان وقتي ازاين تصميم با خبرشدند ماجرا را به شكل ديگري براي علي بيان كردند مثلا گفتند اينها تصميم گرفتند تا شما را از حكومت بركناركنند هدف شان اختلاف در صفوف مسلمين بود . لذاعلي هم باور كرد ورفتند بصره. حسن حسين عبدالله بن جعفر وعبدالله بن عباس با اين لشكر كشي موافق نبودند اما راي شان پزيرفته نشد. وقتي قشون علي نزديك بصره رسيد جناب قعقاع را بطورقاصد پيش حضرت طلحه وزبيرفرستاد قعقاع ابتدا با حضرت عايشه ديدار كرد ايشان صراحتا عرض كردند هدف من فقط اصلاح است كه به نحوي اين فتنه و فساد از بين بره وامنيت تامين شود بعد با طلحه وزبير ملاقت كرد آنها نيز گفتند ما فقط خواستار قصاص قاتلين عثمان هستيم قعقاع درجواب گفت اين كار بدون علي امكان پزير نيست بنابر اين با علي يكجا شويد ومتفقا براي اين كار چاره انديشي كنيد. اين توافق مورد پسند حضرت طلحه وزبير واقع شد حضرت قعقاع بشارت صلح را به محضر حضرت علي آورد ايشان هم خيلي خوشال شدند وتا سه روزارتباط مكاتبه اي داشتند روزسوم هنگام شام توافق شد كه فردا صبح طلحه زبير با علي ديداركنند اما به شرطي كه كسي از اين مفسدان با خبر نشود.
اين امربراي مفسدان ناگوار بود زيرا آنها بااليقين ميدانستند اگه در ملاقات علي با آنها حضور نداشته باشند صلح بوقوع خواهد پيوست ونتيجتا مفسدان به هدف شان نخواهند رسيد. بنابراين درصدد برآمدند راهي پيدا كنند تا اين صلح امكان پزيرنشود.
#خلیفه_چهارم_امیرالمؤمنین_حضرت_علی_بن_ابی_طالب #خلیفه_چهارم
۹۵۳
۲۳ مهر ۱۴۰۰