سعید دربان متوکل

-سعـــــید دربـــان متـــوکل
مامور شده بود که شبانه
خانه ات را غارت کند
به خانه ات که رسید نردبان گذاشت
روی بـــام خـانه رفت
توی تاریکی دنبال جای پا می گشت
که از بام پــایین بـیایــد
کسی به اسم صدایش زد
صـــدای مهـــربان تو بود
گفتی :سعید!
تاریـــک است
صبر کن برایت چراغ بیاورم
_________________________________________

برای ما هم چراع بیاور
تاریـــک اســت راه... #امام_هادی

هَر کَس از این طایِفه جُدا گَشت شُد گُمراه !
دیدگاه ها (۵)

✍ #کتابخوانی✅ «نیروهای آمریکایی ریخته بودند توی نجف. زمزمه‌...

می‌نوشم و می‌نوشم از کوثر چشمانتمی‌خشکم و می‌رویم در پیچک دس...

#پوستر | حالا که میروی همراه جاده هابرگرد و پس بده، تنهایی م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط