مافیایمرگ
°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•
#مافیای_مرگ
Port:²⁸
چون میدونستم جونگکوک لجباز تر از این حرفا بود رفتم اشپز خونه که جونگکوک پشت سرم وارد شد
_چرا غذا نخوردی
+تو میذاری من غذامو بخورم اصلا چرا نمیتونی خودتو کنترل کنی اصلا چت شده
چسبوندم به دیوار رو بد//نشو چسبوند
بد//نم
+جونگکوک الان خوهرت میاد زشته ولم کن من که بهت قول دادم
_نمیتونم.......
به بازوم فشاری اوردم
میخواست صدام در بیاد که جلوی خودمو گرفتم که میرا از سالن داد زد
میرا :ات یه لحظه بیا
+الان میام عزیزم
رو کردم به جونگکوک و اروم پچ زدم
+جونگکوکا ولم کن(اروم)
با کلی التماس ولم کرد و خودمو درست کردم و رفتم پیش میرا
+جانم عزیزم
میرا:میخای باهم ظرفا رو بشوریم
+نه عزیزم لازم نیست
..........................
به ساعت نگاه کردم ساعت 11:00 بود
که میرا گفت........
°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•
#مافیای_مرگ
Port:²⁸
چون میدونستم جونگکوک لجباز تر از این حرفا بود رفتم اشپز خونه که جونگکوک پشت سرم وارد شد
_چرا غذا نخوردی
+تو میذاری من غذامو بخورم اصلا چرا نمیتونی خودتو کنترل کنی اصلا چت شده
چسبوندم به دیوار رو بد//نشو چسبوند
بد//نم
+جونگکوک الان خوهرت میاد زشته ولم کن من که بهت قول دادم
_نمیتونم.......
به بازوم فشاری اوردم
میخواست صدام در بیاد که جلوی خودمو گرفتم که میرا از سالن داد زد
میرا :ات یه لحظه بیا
+الان میام عزیزم
رو کردم به جونگکوک و اروم پچ زدم
+جونگکوکا ولم کن(اروم)
با کلی التماس ولم کرد و خودمو درست کردم و رفتم پیش میرا
+جانم عزیزم
میرا:میخای باهم ظرفا رو بشوریم
+نه عزیزم لازم نیست
..........................
به ساعت نگاه کردم ساعت 11:00 بود
که میرا گفت........
°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•
- ۵.۹k
- ۲۴ تیر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط