نمی دانم

نمی دانم
من در زمانِ خاطرات جا مانده ام؛
یا همه ی ما مسافر خاطرات شده ایم!؟
مسافر خاطراتِ تلخ و شیرین رابطه های مشترکِ مان..
ما جا مانده ایم یا اینکه جای مان گذاشته اند!؟
نمی دانم...
فقط می دانم..
گذشته بلای جانمان شده...
بگویید بیایند خاطراتشان را ببرند؛
که دارد ذره ذره جانمان را می گیرد...

#یاسمن_مهدیپور

@yasaman_nevesht
دیدگاه ها (۱)

دیروز یه دیوونه داشت از چشمام شعر میگفتمیگفت میشه توشون زل ز...

من مملو از خیالِ اواو خالی از خیالِ من...!#علی_قاضی_نظام@nil...

از بدترین درد هایی که میتوان تجربه کرد..شاید "دلتنگی" باشد!ی...

و زندگی ؛گاهی می‌شود تکرارِ یک تکرار ...!شب‌ را تا آخر وقت ب...

پارت 3

#طلوعِ‌چشمهایت...به خیالم می‌روی و از یاد خواهم برد نگاه ملی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط