دیروز یه دیوونه داشت از چشمام شعر میگفت
دیروز یه دیوونه داشت از چشمام شعر میگفت
میگفت میشه توشون زل زد و به ناکجا آباد رفت
میشه باهاشون مست کرد
می گفت چشمام بهتر از تموم شعرهای نابِ ...
اصلا نمی فهمیدم
همه ی حواسم پیش تو بود
که نیستی
که اگه بودی
اگه واقعا چشمام شعر داره چرا تا حالا تو ازشون چیزی نگفتی؟
کاش به جای اون همه شعر و داستان واسه غریبه ی آشنات
یه بارم واسه من شعر میگفتی؛
تا از تعریفِ این و اون لبخندِ رو لبام نمونه،
ته دلم آتیش و بغض راه گلمو نگیره
به جای تشکر نگم
باور کن چشمام هیچی نداره..
تو دلم بگم که اگه داشت ،حتما تا الان یه بارم که شده واسشون شعر میگفت
اون مست میشد
اون دیونه میشد
حتما نداشته که نگفته،که نشده ،که معمولی ام واسش...
بعد بشینم حسرتِ نداشتن و نگفتنِ احساست رو بخورم..
حسرتِ معمولی بودنم واسه تو
کاش اینجا بودی ..
تا می دیدم واقعا چشم هایم برای یک عمر دیوانگی کافیست!؟
واقعا اینا دیونه ان یا من؟
#یاسمن_مهدیپور
@yasaman_nevesht
میگفت میشه توشون زل زد و به ناکجا آباد رفت
میشه باهاشون مست کرد
می گفت چشمام بهتر از تموم شعرهای نابِ ...
اصلا نمی فهمیدم
همه ی حواسم پیش تو بود
که نیستی
که اگه بودی
اگه واقعا چشمام شعر داره چرا تا حالا تو ازشون چیزی نگفتی؟
کاش به جای اون همه شعر و داستان واسه غریبه ی آشنات
یه بارم واسه من شعر میگفتی؛
تا از تعریفِ این و اون لبخندِ رو لبام نمونه،
ته دلم آتیش و بغض راه گلمو نگیره
به جای تشکر نگم
باور کن چشمام هیچی نداره..
تو دلم بگم که اگه داشت ،حتما تا الان یه بارم که شده واسشون شعر میگفت
اون مست میشد
اون دیونه میشد
حتما نداشته که نگفته،که نشده ،که معمولی ام واسش...
بعد بشینم حسرتِ نداشتن و نگفتنِ احساست رو بخورم..
حسرتِ معمولی بودنم واسه تو
کاش اینجا بودی ..
تا می دیدم واقعا چشم هایم برای یک عمر دیوانگی کافیست!؟
واقعا اینا دیونه ان یا من؟
#یاسمن_مهدیپور
@yasaman_nevesht
- ۳.۰k
- ۰۸ شهریور ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط