تو منو یاد کافه ایی میندازی که دیگه کسی پشت صندلی هاش نمی
تو منو یاد کافه ایی میندازی که دیگه کسی پشت صندلی هاش نمیشینه و پلمپ شده، و صدای پیانویی که مدت ها قبل فراموش کرده بودم، و بوی پیراهنی که تو اون روز و ساعت توی ایستگاه مترو برای همیشه جا موند.
-الف.
-الف.
- ۷۴۲
- ۲۰ مرداد ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط