عضو هشتمی ولی، لایک کامنت یادتون نره اسلاید دو گوشی ات
یهو دیدم یه ماشین پشت سر ما میاد سرعتمو زیاد کردم
ته: ات چرا سرعت ماشین رو زیاد کردی آرم تر
کوک: ات آرم برو تهیونگ انگار ات نمی شنوه
سرعت ماشین هی زیاد میشود منم از لابهلای ماشینا میرفتم بعد از آینهی ماشین نگاه کردم دیدم هیچ ماشینی پشت سرم نیست
ات: اوففف
۲ساعت بعد/ کمپانی هایب
جلوی در کمپانی وایستادم بادیگاردا آمدن در ماشینو باز کردن برامون از ماشین پیاده شدیم راه افتادیم داخل کمپانی مثل همیشه فیلم برداری آمد جای ما ( توضیح: اگه دیده باشیو که توی پشت صحنه ها توی پشت صحنه ی موزیک ویدئو فیلم میگرند اونجوری فهمیدین *) [ علامت آقای کیم @ همون فیلم بردار ] @ ات شی انگار امروز رومود
نیستی
ات: یکم خستم چون به استراحت نیاز داشتم بعد این همه کار
@ درک میکنم ایدل بودن سخته
ات: مرسی بای بای
رفتم داخل استادیوم ( هرکی استادیوش جدا داره *) دوربین رو روشن کردم دکمهی میکرون رو زدم شروع کردم به خوندن آهنگ
/۵ساعت بعد / نگاهی به ساعت کردم پشمام ریخت ساعت۳ بود رفتم کیفمو برداشتم از استادیو آمدم بیرون رفتم توی تمام استادیو عضا رو نگاه کردم اما نبودن
@ ات شی دنبال کسی میکردی
ات: وای خدا آقای کیم من از دست شما آخر سکته میکنم راستی عضا کجا رفتن نبودن
@ خداکنه دختر ، فکر کنم رفته باشن اتاق استراحت
ات: تنکس ، راه افتادم به سمت اتاق استراحت در رو باز کردم اونجا هم نبودن پس کجا رفتن اینا، ای بابا گوشیمو از تو جیبم در آوردم اول زنگ زدم به نامی < بوق بوق بوق مشترک مورد نظر خاموش میباشد لطفا بعد تماس بگرید > به همهی پسرا زنگ زدم ولی جواب نمی دادن یه دلشوره بدی داشتم رفتم توی یکی از اتاق های خالی زنگ زدم به ۶۷ (اسمش هست ها *)
/مکالمه بین ات و ۶۷/
۶۷ :بله خانم
ات :۶۷ ازت میخوام سریع رد عضا رو بزنی سریع
۶۷ :چشم خانوم
/پایان مکالمه/
فقط دعا کن دعا کن کار تو نباشه
جانگ سوک اگه کار تو باشه کاری میکنم مرغای آسمون بحالت گریه کنن از اتاق آمدم بیرون از کمپانی زدم بیرون به بادیگارد اشاره کردم ماشینو بیاره پا هامو تند تند میزدم روی زمین / ۵مین بعد/ ماشینو آورد سوارش شدم راه افتادم به سمت پایگاه ، توی راه بودم که گوشیم زنگ خورد برش داشتم
ات: الو، بگو کجان، حالشون خوبه
۶۷ :خانم نفس بگرید بله رد عضا رو ز د د یم
ات :چی شده ۶۷ چیزی شون شده ها دجواب بده لامصب
۶۷ :خانم جانگ سوک اونارو گرفته
ات: میدونستم میدونستم لعنتی ۶۷
۶۷: بله خانم
ات: دارم میام اونجا همه رو جمع کن
۶۷ :چشم حتما
ات: بای
۶۷ :خدافظ
ات: حتما جانگ سوک بعد اینکه عضا رو گرفته میاد دنبال من ،از آینه ماشین نگاه کردم بله حدسم درست بود یه ون دنبال بود سرعت ماشینو زیاد دیدم دوتا موتور آمدن برابر ماشینم بودن که
ته: ات چرا سرعت ماشین رو زیاد کردی آرم تر
کوک: ات آرم برو تهیونگ انگار ات نمی شنوه
سرعت ماشین هی زیاد میشود منم از لابهلای ماشینا میرفتم بعد از آینهی ماشین نگاه کردم دیدم هیچ ماشینی پشت سرم نیست
ات: اوففف
۲ساعت بعد/ کمپانی هایب
جلوی در کمپانی وایستادم بادیگاردا آمدن در ماشینو باز کردن برامون از ماشین پیاده شدیم راه افتادیم داخل کمپانی مثل همیشه فیلم برداری آمد جای ما ( توضیح: اگه دیده باشیو که توی پشت صحنه ها توی پشت صحنه ی موزیک ویدئو فیلم میگرند اونجوری فهمیدین *) [ علامت آقای کیم @ همون فیلم بردار ] @ ات شی انگار امروز رومود
نیستی
ات: یکم خستم چون به استراحت نیاز داشتم بعد این همه کار
@ درک میکنم ایدل بودن سخته
ات: مرسی بای بای
رفتم داخل استادیوم ( هرکی استادیوش جدا داره *) دوربین رو روشن کردم دکمهی میکرون رو زدم شروع کردم به خوندن آهنگ
/۵ساعت بعد / نگاهی به ساعت کردم پشمام ریخت ساعت۳ بود رفتم کیفمو برداشتم از استادیو آمدم بیرون رفتم توی تمام استادیو عضا رو نگاه کردم اما نبودن
@ ات شی دنبال کسی میکردی
ات: وای خدا آقای کیم من از دست شما آخر سکته میکنم راستی عضا کجا رفتن نبودن
@ خداکنه دختر ، فکر کنم رفته باشن اتاق استراحت
ات: تنکس ، راه افتادم به سمت اتاق استراحت در رو باز کردم اونجا هم نبودن پس کجا رفتن اینا، ای بابا گوشیمو از تو جیبم در آوردم اول زنگ زدم به نامی < بوق بوق بوق مشترک مورد نظر خاموش میباشد لطفا بعد تماس بگرید > به همهی پسرا زنگ زدم ولی جواب نمی دادن یه دلشوره بدی داشتم رفتم توی یکی از اتاق های خالی زنگ زدم به ۶۷ (اسمش هست ها *)
/مکالمه بین ات و ۶۷/
۶۷ :بله خانم
ات :۶۷ ازت میخوام سریع رد عضا رو بزنی سریع
۶۷ :چشم خانوم
/پایان مکالمه/
فقط دعا کن دعا کن کار تو نباشه
جانگ سوک اگه کار تو باشه کاری میکنم مرغای آسمون بحالت گریه کنن از اتاق آمدم بیرون از کمپانی زدم بیرون به بادیگارد اشاره کردم ماشینو بیاره پا هامو تند تند میزدم روی زمین / ۵مین بعد/ ماشینو آورد سوارش شدم راه افتادم به سمت پایگاه ، توی راه بودم که گوشیم زنگ خورد برش داشتم
ات: الو، بگو کجان، حالشون خوبه
۶۷ :خانم نفس بگرید بله رد عضا رو ز د د یم
ات :چی شده ۶۷ چیزی شون شده ها دجواب بده لامصب
۶۷ :خانم جانگ سوک اونارو گرفته
ات: میدونستم میدونستم لعنتی ۶۷
۶۷: بله خانم
ات: دارم میام اونجا همه رو جمع کن
۶۷ :چشم حتما
ات: بای
۶۷ :خدافظ
ات: حتما جانگ سوک بعد اینکه عضا رو گرفته میاد دنبال من ،از آینه ماشین نگاه کردم بله حدسم درست بود یه ون دنبال بود سرعت ماشینو زیاد دیدم دوتا موتور آمدن برابر ماشینم بودن که
۴۱.۱k
۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.