فیک رویای هر یک از ما پارت ۳
#رویای_هر_یک_ازما
ادامه...
لینا:یادته پارسال خواب دیدم که یه زلزله خیلی بزرگ تو ترکیه میاد که یه شهرو پودر میکنه
هانا:اره یادمه
لینا:یا اون باری که گفتم یه سیل تو مشهد میاد که هشت نفر میمیرن یا اون موقع که گفتم یه دختری میمیره به اسم مهسا که یه جنگ بزرگ تو ایران رخ میده ..
هانا:اره همشونو یادمه اول باور نمی کردم ولی الان باور میکننم ،حالا بگو چی دیدی دق کردم!
لینا:خواب که امریکا یه موشک بزرگ به ایران زد و کل شهر ما پودر شد رفت هوا وه ماهم زیر اوار نابود شدیم😭😭
هانا:چیییییی؟
لینا:چیکار کنیم؟؟😔
هانا:وایسا کمی فکر کنم؟یعنی الان قراره ما بمیریم؟نه. نه..
لینا:به مامان بابام میگم
هانا:نه نه وایسا بیا اونا رو نگران نکنیم خودمون حلش کنیم
لینا :اره راست میگی-
هانا:میگم میدونی چه تاریخی بود؟
لینا:اره دقیقا دو هفته دیگه
هانا:خوبه کمی وقت داریم
لینا:هانا بیا یه کاری کنیم؟
هانا:چه کاری؟؟
لینا:این هک کردن الان به دردمون میخوره*_*
هانا:خب؟
لینا:از اونجای که بابابزرگ خیلی پولداره وه خونه ماشین زیادی داره بیا تمام مالشو به نام خودمون بزنیم کلا مال خاله و عمو ها هم بلخره قراره پودر شه به چه دردشون میخوره و بعد همشون رو می فروشیم و از ایران میریم..نظرت چیه؟
هانا:بابا دختر تو واقعا باید مافیایی چیزی میشدی!
لینا : یاع یاع😂 خب اها چیزه یه اگه از یه روز مونده به نابودی بیا چند تا شرکتو بانکو به سرقت برسونیم؟
هانا:بابا حتی فکر کردن بهش هم موهای تنمو سیخ میکنهه عررررر😂 قراره کلی خوش بگزرههه یوهو
لینا: ولی پول خانواده مون رو پس میدیم
هانا:باشه
لینا: زود باش برو که کلی کار داریم من میرم برای خونه چهار تا عمو و ۳ خاله کلید ساز میارم و وسایل خونشون رو میارم پارکینگ به یه جای معروف میفرشم فک کنم اون یک ملیاردی بشه
هانا:افرین ب تو فکر خوبیه. پس منم میرم به کار های هک برسم امروز تموم میشه ولی باید همشونو به نام خودمون بزنیم؟ به خانوادمون نگیم؟
لینا:اره باید همشون رو به نام خودمون بزنیم
ولی اونا چیزی نمی گیم چون بگیم هم باور نمی کنن
هانا:اره خب راست میگی
لینا:من میرم دسشوی تا میام یه نیمرو خوب درست کن که امروز کلی کار داریم.
هانا:دستور دیگه گنگستر خانوم
لینا :هیچی همین😂😂
{ویوی/لینا}
رفتم دسشوی یه ابی به صورتم زدم ، مسواک زدم ،موهامو شونه کردم وقتی اومدم پایین سفره هم چیده بود دختر.
لینا:اوه اوه چه کردی
هانا:بله خب من تو همه چیز بهترینم
لینا:کمی تعریف کردیم پرو شدی
غذا مون رو خوردیم و خونه رو جمع کردیم رفتم یه آرایش لایت کردم و لباس پوشیدم که از هانا خدافظی کردم که کار های خونه رو و وسایل رو انجام بدم اونم کارهای هکو..
ادامه دارد...
حمایت لطفا🫠
ادامه...
لینا:یادته پارسال خواب دیدم که یه زلزله خیلی بزرگ تو ترکیه میاد که یه شهرو پودر میکنه
هانا:اره یادمه
لینا:یا اون باری که گفتم یه سیل تو مشهد میاد که هشت نفر میمیرن یا اون موقع که گفتم یه دختری میمیره به اسم مهسا که یه جنگ بزرگ تو ایران رخ میده ..
هانا:اره همشونو یادمه اول باور نمی کردم ولی الان باور میکننم ،حالا بگو چی دیدی دق کردم!
لینا:خواب که امریکا یه موشک بزرگ به ایران زد و کل شهر ما پودر شد رفت هوا وه ماهم زیر اوار نابود شدیم😭😭
هانا:چیییییی؟
لینا:چیکار کنیم؟؟😔
هانا:وایسا کمی فکر کنم؟یعنی الان قراره ما بمیریم؟نه. نه..
لینا:به مامان بابام میگم
هانا:نه نه وایسا بیا اونا رو نگران نکنیم خودمون حلش کنیم
لینا :اره راست میگی-
هانا:میگم میدونی چه تاریخی بود؟
لینا:اره دقیقا دو هفته دیگه
هانا:خوبه کمی وقت داریم
لینا:هانا بیا یه کاری کنیم؟
هانا:چه کاری؟؟
لینا:این هک کردن الان به دردمون میخوره*_*
هانا:خب؟
لینا:از اونجای که بابابزرگ خیلی پولداره وه خونه ماشین زیادی داره بیا تمام مالشو به نام خودمون بزنیم کلا مال خاله و عمو ها هم بلخره قراره پودر شه به چه دردشون میخوره و بعد همشون رو می فروشیم و از ایران میریم..نظرت چیه؟
هانا:بابا دختر تو واقعا باید مافیایی چیزی میشدی!
لینا : یاع یاع😂 خب اها چیزه یه اگه از یه روز مونده به نابودی بیا چند تا شرکتو بانکو به سرقت برسونیم؟
هانا:بابا حتی فکر کردن بهش هم موهای تنمو سیخ میکنهه عررررر😂 قراره کلی خوش بگزرههه یوهو
لینا: ولی پول خانواده مون رو پس میدیم
هانا:باشه
لینا: زود باش برو که کلی کار داریم من میرم برای خونه چهار تا عمو و ۳ خاله کلید ساز میارم و وسایل خونشون رو میارم پارکینگ به یه جای معروف میفرشم فک کنم اون یک ملیاردی بشه
هانا:افرین ب تو فکر خوبیه. پس منم میرم به کار های هک برسم امروز تموم میشه ولی باید همشونو به نام خودمون بزنیم؟ به خانوادمون نگیم؟
لینا:اره باید همشون رو به نام خودمون بزنیم
ولی اونا چیزی نمی گیم چون بگیم هم باور نمی کنن
هانا:اره خب راست میگی
لینا:من میرم دسشوی تا میام یه نیمرو خوب درست کن که امروز کلی کار داریم.
هانا:دستور دیگه گنگستر خانوم
لینا :هیچی همین😂😂
{ویوی/لینا}
رفتم دسشوی یه ابی به صورتم زدم ، مسواک زدم ،موهامو شونه کردم وقتی اومدم پایین سفره هم چیده بود دختر.
لینا:اوه اوه چه کردی
هانا:بله خب من تو همه چیز بهترینم
لینا:کمی تعریف کردیم پرو شدی
غذا مون رو خوردیم و خونه رو جمع کردیم رفتم یه آرایش لایت کردم و لباس پوشیدم که از هانا خدافظی کردم که کار های خونه رو و وسایل رو انجام بدم اونم کارهای هکو..
ادامه دارد...
حمایت لطفا🫠
۶.۱k
۲۸ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.