کاش بی هوا می رفت

کاش بی هوا می رفت...
یک روز که چشم باز می کردم...
می دیدم نیست...
یک روز...
یک هفته
یک سال...
دلتنگِ جای خالی اش می شدم ...
و آرام آرام از چشمانم می افتاد
مشکل اینجاست که "بهانه" آورد...
یک بهانه ی احمقانه...
و حالا این منم
که می دانم تا آخر عمر ...
برایش احمق فرض خواهم شد،
اگر قصدِ رفتن دارید ...
لطفا بی هوا بروید...
ناگهانی، بی بهانه..
دیدگاه ها (۱)

بیا جای همه چیز را عوض کنیممیشَود لِیلی شویمجنون بَرایت بشوم...

مرا که می شناسی گاهی شبیه خودم هم نیستم... فقط زنی هستم که #...

من همانم کهتمامم شدهوقفِ دلِ #ت

#پیرمرد ی تمام عمرش را بین #بازار و #کوچه سر می کردهرکسی بار...

پیر مردی تمام عمرش را بین بازاروکوچه سر می کردهرکسی بار در د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط