تو عاشق نبودی که درد دل عاشقارو بفهمی

تو عاشق نبودی که درد دل عاشقارو بفهمی
تو بارون نموندی که دلگیریه این هوارو بفهمی
تو گریه نکردی برای کسی تا بدونی چی میگم
دلت تنگ نبوده میخندی تا از حس دلتنگی میگم
تو تنها نموندی که حال دل بیقرارو بفهمی
عزیزت نرفته که تشویش سوت قطارو بفهمی
تو از دست ندادی بفهمی چیه ترس از دست دادن
جایه من نبودی بدونی چیه فرق بین تو و من
تو هیچوقت نرفتی لب جاده تا انتظارو بفهمی
پریشون نبودی که نگذشتن لحظه هارو بفهمی
تو اونی که رفته چی میدونی از غصه جای خالی
من اونم که مونده چی میدونم از قصه بی خیالی
#سیاوش_قمیشی #عاشقانه
دیدگاه ها (۱)

آه که امروزچقدر حرف برای گفتن با تو دارمو تو آن دوردستهابیخب...

سرت را بر سینه ام بگذارو خوب گوش کنمیخواهم بشنوی که قلبمچگون...

تو آن روزی که می رفتیندیدی مثل پاییزمندیدی می روی و منچگونه ...

لبخند میزنم به لحظه هاییکه دور از تودر دورترین سرزمین دنیا گ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط