آه که امروز

آه که امروز
چقدر حرف برای گفتن با تو دارم
و تو آن دوردستها
بیخبر از من
هیچکدامشان را نخواهی شنید
قلبم لبریز از عشقیست
که از پس راههای بسته
فرجامی نخواهد داشت
اما لبم لبریز از حرفیست
که در من پنهان نخواهد ماند
و شعرهایم پُر از آرزوهایی
که تو شاید نخواهی خواند
و تو حتی یکبار
چشمهایم را نخواهی دید
تا بدانی
که چگونه دوستت میدارم
#عاشقانه #عاشقانه_ها #عاشقانه_های_من
دیدگاه ها (۱)

سرت را بر سینه ام بگذارو خوب گوش کنمیخواهم بشنوی که قلبمچگون...

شبها که تو در خوابیمن بیدارم و به این فکر میکنمکه چه لذتبخش ...

تو عاشق نبودی که درد دل عاشقارو بفهمیتو بارون نموندی که دلگی...

تو آن روزی که می رفتیندیدی مثل پاییزمندیدی می روی و منچگونه ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط