دنیا بازیهایت را سرم در آوردی

دنیا بازی‌هایت را سرم در آوردی...
گرفتنی‌ها را گرفتی‌...
دادنی‌ها را " ندادی "...
حسرت‌ها را کاشتی...
زخم‌ها را زدی ...
دیگر بس است...
چیزی نمانده ...
بگذار آسوده بخوابم ...
محتاج یک خواب بی‌ بیدارم..
دیدگاه ها (۴)

زیر باران رفتمدلم از پاکی باران لرزید و نگاهم را شست و صدایم...

فال می فروشم##نترس به اندازه بختم سیاه نیستیک دانه #بخر />شا...

شایدپشت آن پیچ جادهدرختی است سبزکه لباس زرد پاییزبرایش تنگ ا...

★ﺍﻭﻧـــــے ﮐﻪ ﺭﻓـــﺖ رفتــہ ⇇ﺍﮔــــہ ﺑﺮﮔـــــــﺮﺩﻩ ﺍﺯ " ﺩﻭﺳﺖ...

قلب یخیپارت ۱۴با اینکه شرط هارو رعایت نکردید ولی گذاشتم، نه ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط