زیر باران رفتم

زیر باران رفتم
دلم از پاکی باران لرزید
و نگاهم را شست
و صدایم را برد
و چه زیباست هم آغوش شدن با اشکی
که ز چشمان جهان می ریزد
کاش باران بودم
که دلی می شستم .
دیدگاه ها (۲)

فال می فروشم##نترس به اندازه بختم سیاه نیستیک دانه #بخر />شا...

دعایِ باران خواندیمنه برای خشک‌سالیما اندوهگین بودیممی‌خواست...

دنیا بازی‌هایت را سرم در آوردی...گرفتنی‌ها را گرفتی‌...دادنی...

شایدپشت آن پیچ جادهدرختی است سبزکه لباس زرد پاییزبرایش تنگ ا...

بمان در سینه ام ز آنجا که هم جانی و جانانینفس میگیرم از بویت...

پارت چهلماز زبان دایون=ماشین جلوی تالار ایستاد نورهای سفید و...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط