دوستت دارم!
دوستت دارم!
شبیه دیروز و تمام آن روزهایی که
حسابش را تنها خورشید میداند...
گفته بودم جهانم با تو رنگیست؟
هر جا که نگاهم میرود.
و هر کس که سلامم میدهد،
باز تویی...
حتی من در سیاه و سفید چشمهایت
باز هم تو را میبینم...
اما خودم را خاطرم نیست!
شبیه چه کسی بودهام!؟ نمیدانم...
ما به اندازهی پلک زدنی
از هم دوریم...
و دلم میخواهد این فاصله
جانم را به لبهایت برساند،
تا باز هم ببوسمت....!
شبیه دیروز و تمام آن روزهایی که
حسابش را تنها خورشید میداند...
گفته بودم جهانم با تو رنگیست؟
هر جا که نگاهم میرود.
و هر کس که سلامم میدهد،
باز تویی...
حتی من در سیاه و سفید چشمهایت
باز هم تو را میبینم...
اما خودم را خاطرم نیست!
شبیه چه کسی بودهام!؟ نمیدانم...
ما به اندازهی پلک زدنی
از هم دوریم...
و دلم میخواهد این فاصله
جانم را به لبهایت برساند،
تا باز هم ببوسمت....!
۲.۰k
۲۴ مرداد ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.