شده ایم نسلی از جنس شکستگی

شده ایم نسلی از جنس شکستگی
بغض و خستگی
به ظاهر اول چلچلیمان است
اماروحمان سالهاست
که زیر غم و غصه ها
جان داده و مدفون شده...
شده ایم یک مشت متظاهر
روزها خنده های سرمستمان گوش فلک را کر می کند
و شب هاسیل است که از چشم هایمان جاری می شود!
اما تنها چیزی که باخود میبرد...
جوانی و ارزو هایمان است!!
انگار غم هایمان ریشه کرده اند...
ریشه ای که سخت از جا کنده می شود
میدانی تنها باعث و بانیش خودمانیم...
همه ی ما قاتل های زنجیره ای هستیم...
که همدیگر را به مرگی خاموش‌دعوت می‌کنیم ...
یکی را از احساسات دار میزنیم...
دیگری را خنجر می زنیم...
و راحت عبور می کنیم...
مانسلی هستیم که سالهاست قلب های فرسوده دارد...
نسلی که تکه های احساساتمان را گوشه کنارِ نرسیدن ها جا گذاشته ایم...
و در کوله پشتیِ زندگیمان تنها،توشه ی حسرت جا میگیرد...
دیدگاه ها (۳)

مـا نـمـے‌تـوانـیـم چـیـزے بـالاتـر از#زنــدگـے را بـیـافـری...

هرچه با تنهایی من آشنا تر می شویدیرتر سر میزنی و بی وفا تر م...

انسان امروزی - مفید و مختصر - تنهاست !تنهای تنها ... کاملاً ...

گاهی دلم میخواهد یک بیمار توهمی باشم یا اینکه فراموشی بگیرم…...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط