توی کارش موفق بود

توی کارش موفق بود!
عروس که شد، قید کار کردن را زد.
چهار گوشه ی کار را بوسید به کل خانه نشین شد.

گفت: "شوهرش دوست ندارد کار کند."
گفت: "خیلی کیف دارد به خاطر کسی که دوستش داری، خانه نشین شوی، حتی اگر عاشق کارت باشی، حتی اگر توی خانه ماندن را دوست نداشته باشی."

لبش می خندید چشمهایش اما نه...
غم چشمهایش را نمی توانست قایم کند.

این آخرها هر وقت می دیدمش توی خودش بود. دلم می خواست ازش بپرسم برای آدم ِ دیگری عوض شدن، چطور است؟ مزه دارد؟!
بعد دیدم بهتر است آدمهای غمگین را سوال پیچ نکنم!

چقدر خوب است یک نفر باشد آدم را همانطوری که هست دوست بدارد!
قدش را ، وزنش را ، کارش را ، حتی دیوانه بازی هایش را ...
دیدگاه ها (۲۰)

تو فک کردی فقط زن ها دلبری بلدندنــه جانم!بعضی مـردادرست وقت...

دستم نمیرسد که بچینم تو را ولیبالابلندِ من تو کمی قد خمیده ک...

گفت:اون خوب نیست،خوشگلتر از تو نیست،حتی بلد نیست یه جور حرف ...

ﺩﻧﯿـــﺎﮮ ﻣﺠـــﺎﺯﮮ ﺟـــﺎﯾﯿـﮧ ﮐـﮧﻭﻗﺘـــﮯ ﮐﺴـــﮯ ﮐـﮧ ﺩﻭﺳﺘـــﺶ ﺩ...

نام روستا را قاسم آباد گذاشتندقبل از حضور شهید سلیمانی در من...

نام روستا را قاسم آباد گذاشتندقبل از حضور شهید سلیمانی در من...

واقعا ببخشید نبودم بچه ها گوشیم خراب شده بود الان بخاطر اینک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط