در گلویم بغض سردی مانده است

در گلویم بغضِ سردی مانده است

خاطراتِ هرچہ ڪردی مانده است

…دردهایم …زخم هایم … در گلــو

تا دمی ڪہ برنگــردی مانده است
دیدگاه ها (۱)

درد یعنی بزنی دست به انکار خودَت...عاشقش باشی و افسوس گرفتار...

و عشق قافیه اش گرچه مشکل است اماخدا اگر که بخواهد ردیف خواهد...

زمستان که آمداوضاع بهتر شدکسی به دو عاشق که از سرمایکدیگر را...

پاییز نداشتنت، مرا به اغوش زمستان کشاند.بهار امدنت را در کدا...

#داستان_شب♦️پیراهن قرمزتلفن خانه زنگ خورد، برداشتم، کتی (دوس...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط