محبوبم به تو که میرسم انگار از قحطی برگشتهام کورمال

محبوبم، به تو که می‌رسم، انگار از قحطی برگشته‌ام. کورمال‌کورمال واژه را چنان در ترانه جای می‌دهم که کلیدی را در قفل. ترانه باز می‌شود و تو لبخند می‌زنی. یکسره می‌جوشم، قل‌قل می‌زنم. من سنگ نیستم، همچنان قلب من به شکل دلی می‌تپد. شعری از سنگ با دست‌هایی از صبح مرا زنده می‌کند. گفتم شما را صدا کنم. اسم شما را صدا کردم، باران چنان گرفت که اسم شما در کوچه‌های شهر شایع شد. تو شبیه سیبی و بِه. من که هستم؟ گاهی پر از تمام چهره‌های توام.

#محمد_صالح‌علا
دیدگاه ها (۳)

روی احساس خیال دم آن پنجره ی روبه خدادستِ تقدیر و قضابرلب تش...

💭کلمه " عزیزم " ...به بعضی ها خیلی می آید...مثلا وقت هایی که...

از آن دم که دوستت داشتمجهان، از آنچه بود، زیباتر شد!گل‌ها رو...

‌‏به باز آمدنت چنان دلخوشم‌‏که طفلی به صبحِ عید ‌‏پرستویی به...

🌹اعوذبالله من الشیطان رجیم🌺☘🌼بِسْمِ ألله ألرحْمنِ ألرَحيمْأل...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط