می گذارم تا سرم را روی آن دوشی که نیست
می گذارم تا سرم را روی آن دوشی که نیست
گریه خواهم کرد در گرمای آغوشی که نیست
مانده در آیینه چشمی خیره در چشمان من
حرف ها دارم بگویم از تو با گوشی که نیست
لحظه ی دلتنگی ام را زنگ خواهم زد ولی
هیچ چیزی بدتر از وقتی تو خاموشی که نیست
گریه خواهم کرد در گرمای آغوشی که نیست
مانده در آیینه چشمی خیره در چشمان من
حرف ها دارم بگویم از تو با گوشی که نیست
لحظه ی دلتنگی ام را زنگ خواهم زد ولی
هیچ چیزی بدتر از وقتی تو خاموشی که نیست
- ۲.۴k
- ۱۲ مرداد ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط