ب کوهی گر گذر کردم
ب کوهی گر گذر کردم
سر راهم پلنگ امد
ب کشتی گر نشستم
ناو کشتی بر نهنگ امد
ب هرکس لاف یک رنگی زدم
برمن دورنگ امد
ای ک در پاسور بازوی فلک فرشده ای
بهر بدبختی من سور مزن
درقمار زندگانی باخته ام
سان ک تک خال رفاقت بر زمین انداخته ام
سر راهم پلنگ امد
ب کشتی گر نشستم
ناو کشتی بر نهنگ امد
ب هرکس لاف یک رنگی زدم
برمن دورنگ امد
ای ک در پاسور بازوی فلک فرشده ای
بهر بدبختی من سور مزن
درقمار زندگانی باخته ام
سان ک تک خال رفاقت بر زمین انداخته ام
۸۵۶
۱۴ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.