پارت 18 عشق دارک من
پارت 18 عشق دارک من
کوک، و همون جا کوک غش کرد
جیمین، کوک..... کوککک.... کوککککککک... بیدارشو پسر بلند شوپرش به بعد خاک سپاری
کوک، بلند شدم سرم خیلیییی درد میکرد یکم که به دورو ورم نگا انداختم دیدم تو ی اتاقم و دیدم جیمین از در اتاق وارد شد
جیمین، کوک خوبی حالت چه طوره
کوک، جیمین این حارو ولش کن ات کی خاک سپاری هس(با بقض)
جیمین، کوک ببخشید ولی خاک سپاری تموم شد تو وقتی ات رو تو سرد خونه دیدی بیهوش شدی و ماهم سریع خاک سپاری و تموم کردیم چون اگه اونجا بودی حالت خیلیییی بد میشد
کوک، اما جیمین...
جیمین، همینو و بس
کوک من بعد اینکه دیگه ات مرد میخام ی مدت برم آمریکا توهم میای؟
کوک، نه جیمین ممنون فقط بعد کارت که تموم شد کلید خونه ی ات رو بهم بده
جیمین،اما..
کوک،اما و اگر نداره
جیمین، باش...... و آها ات ی نامه نوشته بود که تو نامه اسم توهم بود و گفته بود که این نامر و به تو بدم و ی سی دی هم هس
کوک، باش ممنون میشه اینارو بدی
جیمین، آها باش بیا...... و راستی کوک.... مراقب خودت باش و به خاطر ات قوی بمون..... من دیگه نمیخام برگردم کره اگرم برگشتم خیلی دیر بر میگردم...... به هر حال.... خدافظ
کوک، خدافظ داداشم
پرش به تو خونه
ویو کوک
رفتم تو خونه همه خاطراتم با ات رو یادم اومد بقض بدی گلوم رو چنگ میزد میخاستم بقضم رو نگه دارم رفتم اتاق مشترکمون و لباس هاش رو ورداشتم بو میکردم و یاد خاطراتم با ات میوفتادم رفتم پایین و اول نامرو خوندم
نوشته ی نامه
سلام جونگ کوکی اگه داری این نامرو میخونی دیگه من تو این دنیا نیستم و از پیشت رفتم....... راستی توکه لیارو داری پس دیگه از من بدت میاد من به خاطر اینکه با لیا هستی ناراحت نیستم از این ناراحتم که چرا انقدر زود من و فرا موش کردی.............
به هر حال امید وارم با لیا خوشبخ بشین و بچه دار
خدافظ جونگ کوک
کوک، باحر ی کلمه ای که تو نامه نوشته بود و من میخوندم قلبم تیکه تیکه میشد و دیگه نمیتونستم جلوی بقظم رو بگیرم و اجازه دادم اشکام بیان پایین آنقدر بلند بلند گریه میکردم که خونه پر بود از صدای من
3 سال بعد
بچه ها این فصل اول بود
فصل دومم تا چند دقیقه ی دیگه میزارم اگه خوشتون اومد لایک کنید
ممنون
کوک، و همون جا کوک غش کرد
جیمین، کوک..... کوککک.... کوککککککک... بیدارشو پسر بلند شوپرش به بعد خاک سپاری
کوک، بلند شدم سرم خیلیییی درد میکرد یکم که به دورو ورم نگا انداختم دیدم تو ی اتاقم و دیدم جیمین از در اتاق وارد شد
جیمین، کوک خوبی حالت چه طوره
کوک، جیمین این حارو ولش کن ات کی خاک سپاری هس(با بقض)
جیمین، کوک ببخشید ولی خاک سپاری تموم شد تو وقتی ات رو تو سرد خونه دیدی بیهوش شدی و ماهم سریع خاک سپاری و تموم کردیم چون اگه اونجا بودی حالت خیلیییی بد میشد
کوک، اما جیمین...
جیمین، همینو و بس
کوک من بعد اینکه دیگه ات مرد میخام ی مدت برم آمریکا توهم میای؟
کوک، نه جیمین ممنون فقط بعد کارت که تموم شد کلید خونه ی ات رو بهم بده
جیمین،اما..
کوک،اما و اگر نداره
جیمین، باش...... و آها ات ی نامه نوشته بود که تو نامه اسم توهم بود و گفته بود که این نامر و به تو بدم و ی سی دی هم هس
کوک، باش ممنون میشه اینارو بدی
جیمین، آها باش بیا...... و راستی کوک.... مراقب خودت باش و به خاطر ات قوی بمون..... من دیگه نمیخام برگردم کره اگرم برگشتم خیلی دیر بر میگردم...... به هر حال.... خدافظ
کوک، خدافظ داداشم
پرش به تو خونه
ویو کوک
رفتم تو خونه همه خاطراتم با ات رو یادم اومد بقض بدی گلوم رو چنگ میزد میخاستم بقضم رو نگه دارم رفتم اتاق مشترکمون و لباس هاش رو ورداشتم بو میکردم و یاد خاطراتم با ات میوفتادم رفتم پایین و اول نامرو خوندم
نوشته ی نامه
سلام جونگ کوکی اگه داری این نامرو میخونی دیگه من تو این دنیا نیستم و از پیشت رفتم....... راستی توکه لیارو داری پس دیگه از من بدت میاد من به خاطر اینکه با لیا هستی ناراحت نیستم از این ناراحتم که چرا انقدر زود من و فرا موش کردی.............
به هر حال امید وارم با لیا خوشبخ بشین و بچه دار
خدافظ جونگ کوک
کوک، باحر ی کلمه ای که تو نامه نوشته بود و من میخوندم قلبم تیکه تیکه میشد و دیگه نمیتونستم جلوی بقظم رو بگیرم و اجازه دادم اشکام بیان پایین آنقدر بلند بلند گریه میکردم که خونه پر بود از صدای من
3 سال بعد
بچه ها این فصل اول بود
فصل دومم تا چند دقیقه ی دیگه میزارم اگه خوشتون اومد لایک کنید
ممنون
۳.۸k
۳۱ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.