م.ک:باشه عزیزم شب بخیر
م.ک:باشه عزیزم شب بخیر
همه:شب بخیر
بعد رفتم بالا و به سمت اتاقم رفتم وقتی در اتاقم رو باز کردم با چیزی که دیدم جیغ زدم
ا.ت:جیغغغغغغ
(ویو کوک)
وقتی ا.ت رفت بالا همه رفتن تو حیاط و فقط من داخل بودم که یهو صدای جیغ ا.ت اومد سریع رفتم بالا تا رفتم تو اتاق ا.ت پرید بغلم
ا.ت:سوسککککک
کوک:چی
ا.ت:سوسک تورو خدا بکششششش
کوک:باشه اما یه شرت داره
ا.ت:هرچی باشه قبوله فقط بکشششش
رفتم سوسک رو پرت کردم بیرون و گفتم
کوک:بیا حالا وقت شرت منه
ا.ت:ها...آها خب چی میخوای
کوک:لباتو
ا.ت:جان؟
رفتم سمتش و چسبوندمش به دیوار و لبام رو لباش گذاشتم و آروم می بوسیدمس ولی هنوز تو شک بود اما عجب لبای نرمی داشت
خیلی خوب بود🥺💕
(ویو ا.ت)
شبیه مجسمه وایساده بودم ولی خیلی خوب بود البته خیلی خوشحال بودم که کوکم من رو دوست داره این یه فرست بود که بهش بگم دوسش دارم🤍
(ویو کوک)
وقتی ازش جدا شدم دیدم داره لبخند میزنه
ا.ت:کوک خیلی دوست دارم
کوک:واقعا؟(با زوق)
ا.ت:اوهوم(با لبخند)
کوک:هوراااااا
خواستم دوباره ببوسمش که...
خب با این که شرت کامل نشد اما دلم نیومد نزارم🙁پس حمایت کنید تا زود زود بزارم بوس بوس🍯💞
همه:شب بخیر
بعد رفتم بالا و به سمت اتاقم رفتم وقتی در اتاقم رو باز کردم با چیزی که دیدم جیغ زدم
ا.ت:جیغغغغغغ
(ویو کوک)
وقتی ا.ت رفت بالا همه رفتن تو حیاط و فقط من داخل بودم که یهو صدای جیغ ا.ت اومد سریع رفتم بالا تا رفتم تو اتاق ا.ت پرید بغلم
ا.ت:سوسککککک
کوک:چی
ا.ت:سوسک تورو خدا بکششششش
کوک:باشه اما یه شرت داره
ا.ت:هرچی باشه قبوله فقط بکشششش
رفتم سوسک رو پرت کردم بیرون و گفتم
کوک:بیا حالا وقت شرت منه
ا.ت:ها...آها خب چی میخوای
کوک:لباتو
ا.ت:جان؟
رفتم سمتش و چسبوندمش به دیوار و لبام رو لباش گذاشتم و آروم می بوسیدمس ولی هنوز تو شک بود اما عجب لبای نرمی داشت
خیلی خوب بود🥺💕
(ویو ا.ت)
شبیه مجسمه وایساده بودم ولی خیلی خوب بود البته خیلی خوشحال بودم که کوکم من رو دوست داره این یه فرست بود که بهش بگم دوسش دارم🤍
(ویو کوک)
وقتی ازش جدا شدم دیدم داره لبخند میزنه
ا.ت:کوک خیلی دوست دارم
کوک:واقعا؟(با زوق)
ا.ت:اوهوم(با لبخند)
کوک:هوراااااا
خواستم دوباره ببوسمش که...
خب با این که شرت کامل نشد اما دلم نیومد نزارم🙁پس حمایت کنید تا زود زود بزارم بوس بوس🍯💞
۵.۶k
۱۲ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.