قصد رفتن داری و این پا و آن پا میکنی
قصدِ رفتن داری و این پا و آن پا میکنی
خوب میـدانی چه داری با دلِ ما میکنی
خوب می دانی قـرارِ ما از اول این نبـود
با تمـامِ خـوبی ات بد با دلم تا می کنی
لب فرو می بندم از شِکوه... مبادا بشکند
بغضِ ابری را که درچشمم تماشا میکنی
زیـرِ لب آرام می گویی "خدا حافظ عزیز"
آتشی در سینه با این جمله برپا می کنی
تا نبینۍاشکِ من را سر می اندازی به زیر
از تو ممنونم که تا این حد مدارا می کنی
آسمان هم گریه اش میگیرد از "بدرود"ِ تو
میزند باران به شیشه تا که در وا می کنی
باشد اشکـالی نـدارد بیخیالِ آنچـه بـود
بیخیالِ عشقِ پنهـانی کـه حاشا می کنی
زنـدگی یعنی نمایشنـامه ای با درد و آه
آخرین نقشِ خودت را خوب ایفا میکنی
میرسد روزی که بر میگردی و من نیستم
جایِ من این شعر را با گریه پیدا می کنی
🍃🥀🍃💚❤️💚
خوب میـدانی چه داری با دلِ ما میکنی
خوب می دانی قـرارِ ما از اول این نبـود
با تمـامِ خـوبی ات بد با دلم تا می کنی
لب فرو می بندم از شِکوه... مبادا بشکند
بغضِ ابری را که درچشمم تماشا میکنی
زیـرِ لب آرام می گویی "خدا حافظ عزیز"
آتشی در سینه با این جمله برپا می کنی
تا نبینۍاشکِ من را سر می اندازی به زیر
از تو ممنونم که تا این حد مدارا می کنی
آسمان هم گریه اش میگیرد از "بدرود"ِ تو
میزند باران به شیشه تا که در وا می کنی
باشد اشکـالی نـدارد بیخیالِ آنچـه بـود
بیخیالِ عشقِ پنهـانی کـه حاشا می کنی
زنـدگی یعنی نمایشنـامه ای با درد و آه
آخرین نقشِ خودت را خوب ایفا میکنی
میرسد روزی که بر میگردی و من نیستم
جایِ من این شعر را با گریه پیدا می کنی
🍃🥀🍃💚❤️💚
- ۹۹۲
- ۲۶ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط