آ

آﻥ ﺳﻮﯼ ﻣﻴﺰ
ﺗﺠﺴﻢ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺳﺮﺩ
ﻭ پی رﻧﮓ ﻟﺐ ﻫﺎﯾﯽ
ﺑﺮ ﻟﺒﻪ ﯼ ﺍﺳﺘﻜﺎﻥ ﭼﺎﯼ
ﻣﯽ ﺩﺍﻧﯽ ؟
ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﯼ ﺧﺎﻃﺮﺍﺕ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﺗﻮ
دیدگاه ها (۱۰)

با عطری که تو هدیه داده ای...به دنیا ثابت خواهم کرد...که نه ...

مادربزرگ رفیقمون همیشه میگفت:اگه تو زندگی کم آوردید به عشقتو...

کسی چه میداندشاید همزمان که بلند بلند میخندیم واز گوشهٔ چشم ...

من یکی را می شناسم ؛صبح ها لیبرال است ،ظهرها چپ می زندو غروب...

در جان منی

عاشقانه های شبنم

ﻭ ﻫﻤﺎﻥ ﻃﻮﺭ ﻛﻪ ﺩﺭﺩﻡ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﻣﺮﺑﻮﻁ ﺍﺳﺖ،ﺷﻴﻄﻨﺖ ﻫﺎﯼ ﺩﻟﻢ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط