کسی چه میداند

کسی چه میداند
شاید همزمان که بلند بلند میخندیم و
از گوشهٔ چشم هامان
یکی دو قطره اشک
که جاری نشده خشک می شود
یکی از درونمان دارد
بیصدا گریه می کند
من به اشک شوق آدم ها
مشکوکم
دیدگاه ها (۳)

آﻥ ﺳﻮﯼ ﻣﻴﺰﺗﺠﺴﻢ ﻧﮕﺎﻫﯽ ﺳﺮﺩﻭ پی رﻧﮓ ﻟﺐ ﻫﺎﯾﯽﺑﺮ ﻟﺒﻪ ﯼ ﺍﺳﺘﻜﺎﻥ ﭼﺎﯼﻣ...

با عطری که تو هدیه داده ای...به دنیا ثابت خواهم کرد...که نه ...

من یکی را می شناسم ؛صبح ها لیبرال است ،ظهرها چپ می زندو غروب...

‏سیاسی ترین اتفاق در من، لب های توستلبخند که میزنی، انقلاب م...

میدانی درد دارد :))))قفسه ی سینه ام درد دارد دردی مشابه با ش...

عاشقانه های شبنم

کبریت

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط