تو به من خندیدی

تو به من خندیدی
و نمی دانستی
من به چه دلهره از باغچه همسایه
سیب را دزدیدم
باغبان از پی من تند دوید
سیب را دست تو دید
غضب آلود به من کرد نگاه
سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک
و تو رفتی
و هنوز ...
سال هاست که در گوش من آرام آرام
خش خش گام تو تکرار کنان
می دهد آزارم
ومن اندیشه کنان٬ غرق این پندارم
که چرا باغچه کوچک ما سیب نداشت ؟!

"حمید مصدق"
دیدگاه ها (۳)

اگر به این می اندیشی کهدیگران چگونه به تو می اندیشندیا از دی...

سیگار سرطان زا نیستآدمایی که باعث میشنبخاطرش سیگار بکشیسرطان...

در دبستان ما را برای نماز به مسجد می بردند. روزی در مسجد بست...

تو از آدم ها بیزاری ؟من از آدم ها متنفر نیستم . ولی احساس به...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط