Part
Part5
دوباره قدم برداشت سمتم که ....
دستشو آورد جلو گفت بلند شو دستشو گرفتم بلند شدم
کوک:بیا لباستو بپوش
ا/ت:نه عع یعنی چشم فقط میشه نگا نکنید:)
کوک:اوکی نگا نمیکنم اوکی نگا نمیکنم
ا/ت... بدو بدو رفتم که لباسامو در بیارم یا خدااا چرا اینقدر کوتاههه
کوک: پوشیدی
ا/ت:آره یعنی نه زیپشو نمیتونم بکشم
کوک:اوکی
ا/ت:اومد جلو چون لباسم خیلی باز بود خجالت کشیدم منو از کمرم کشید موهایه بلندمو انداخت جلو زیپو کشید
کوک:اندازته
ا/ت:اره آره ممنون
ذهن کوک؛وای عجب بدنی دارع خیلی تحریک کننده هست اون اندامش هوفف خودمو باید جمع جور کنم قرارع خیلی تحریک شم
ا/ت:ارباب اربابببب
کوک:ها ها چیه
ا/ت:حالتون خوبه؟
کوک:بهتر از این نمیشه برو شام درست کن منتظرم تویه اتاقم
ا/ت:چی آهان چشم
کوک:خوبه
ا/ت ویو:از پله ها اومدم پایین که یهو یه پسری رو دیدم رویه کاناپه نشسته دارع کتاب میخونه با صداش به خودم اومدم
نامی:هوم بیا اینجا ببینم کوچولو
ا/ت:م م من
نامی:کسی دیگه ای پیش خودت میبینی؟
ا/ت:چشم ...بفرمایید(سرش پایین بود)
نامی:تو ات هستی هوم؟
ا/ت:درسته
نامجون یه نگاهی از پایین به بالایه آن انداخت و گفت
نامی:برو کوک رو صدا کن بیاد پایین یا من برم بالا
ا/ت:کوک !کوک کیه
نامجون نیش خندی زد و بلند شد....
پایان ۱۰لایک۱۰کامنت واسه پارت بعدی🤍🥺
دوباره قدم برداشت سمتم که ....
دستشو آورد جلو گفت بلند شو دستشو گرفتم بلند شدم
کوک:بیا لباستو بپوش
ا/ت:نه عع یعنی چشم فقط میشه نگا نکنید:)
کوک:اوکی نگا نمیکنم اوکی نگا نمیکنم
ا/ت... بدو بدو رفتم که لباسامو در بیارم یا خدااا چرا اینقدر کوتاههه
کوک: پوشیدی
ا/ت:آره یعنی نه زیپشو نمیتونم بکشم
کوک:اوکی
ا/ت:اومد جلو چون لباسم خیلی باز بود خجالت کشیدم منو از کمرم کشید موهایه بلندمو انداخت جلو زیپو کشید
کوک:اندازته
ا/ت:اره آره ممنون
ذهن کوک؛وای عجب بدنی دارع خیلی تحریک کننده هست اون اندامش هوفف خودمو باید جمع جور کنم قرارع خیلی تحریک شم
ا/ت:ارباب اربابببب
کوک:ها ها چیه
ا/ت:حالتون خوبه؟
کوک:بهتر از این نمیشه برو شام درست کن منتظرم تویه اتاقم
ا/ت:چی آهان چشم
کوک:خوبه
ا/ت ویو:از پله ها اومدم پایین که یهو یه پسری رو دیدم رویه کاناپه نشسته دارع کتاب میخونه با صداش به خودم اومدم
نامی:هوم بیا اینجا ببینم کوچولو
ا/ت:م م من
نامی:کسی دیگه ای پیش خودت میبینی؟
ا/ت:چشم ...بفرمایید(سرش پایین بود)
نامی:تو ات هستی هوم؟
ا/ت:درسته
نامجون یه نگاهی از پایین به بالایه آن انداخت و گفت
نامی:برو کوک رو صدا کن بیاد پایین یا من برم بالا
ا/ت:کوک !کوک کیه
نامجون نیش خندی زد و بلند شد....
پایان ۱۰لایک۱۰کامنت واسه پارت بعدی🤍🥺
- ۲.۹k
- ۲۱ مرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲۶)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط