دلم

دلم
یک هل محکم می خواهد
آنقدر که
پرت شوم لای لباس های کودکی ام
آنقدر که دیگر
در را روی هیچ غریبه ای
باز نکنم!
دیدگاه ها (۱)

زندگی در حقیقتمثل قهوه استسیاهتلخو داغ!اما میشه توش شیر ریخت...

‏شازده کوچولو پرسید بی رحمی یعنی چی؟ روباه گفت یعنی اهلی کرد...

ای کـاش...فردا که از خواب بیدار میشویمزندگی یک رنگ دیگر باشد...

چرا یکباره با من قهر کردیمرا آواره اندر شهر کردیمگر،ای آشنا ...

خودم را کشان کشان می رسانم خانه و روی تخت پرت می کنمپلک های ...

چون دست های من کوتاه مانده استمی بوسمت عزیز دلم لابه لای شعر...

گذشته هایت را ببخش ...زیرا آنان همچون کفش های کودکی اتنه تنه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط