پارت سه

پارت سه

ات ویو
ی دوص پیدا کردم اسمش سونیه خیلی صمیمی شدم باهاش ولی رو اون پسره کراشه اسمشم فهمیدم اسمش جیمینه اه کجاش خوشگله( همه جاش منحرف نشید)ک همه روش کراشن ایش

زییییینگ

~ات زنگ خورد بدو بریم
+بریم

معلم:خب بچه ها امروز پروژه داریم
ات و سونی باهم........
~اخجون باهم شدیم
+اره
~ات من خیلی خوش حالم ک اومدی ت مدرسه
+چطو؟
~چون دوستی نداشتم
+بغلش کرد*
+ منم فک می کردم دوستی پیدا نمی کنم ولی ت رو پیدا کردم💗

جیمین ویو
دیدم ات سونی رو بغل کرد اه دیگه نمی تونم اذیتش کنم
توفففف

فردا

ادمین ویو
همه پروژه هاشونو تحویل دادن و رفتن خونه تا برا مراسم اماده شن وقتی همه اماده شدن قرار شد ب ادرسی ک ت کانال مدرسه فرستاده می شه برن ات و سونی باهم رفتن خرید
~ات من می خوام مث ت کیوت لباس بپوشم برا مراسم
+پس همه چیزو بزار ب اوعهده ی خودم
ات برای سونی ی لباس خیلی کیوت خرید و بردش خونه خودش
+سلام مامان این دوستم سونیه می خوایم برا مراسم اماده شیم
م. ا:سلام عزیزم سلام دخترم باشه
~سلام
+بدو بیا
ات بردش ت اتاق خودش و سونی رو ارایش کیوت کرد و خودشم اماده شد
+وایی سونی خیلی کیوت شدی
~ت هم
ولی ت مراسم اتفاق بد ک ن اتفاق عجیبی افتاد......