به خانه برگشتم،
به خانه برگشتم،
کفشی پشت در نبود
شک کردم
در را گشودم
خانه تاریک بود
بیشتر شک کردم
ساعت خوابیده بود
بیشتر شک کردم
گل ها پژمرده بودند،
ترسیدم . . .
بوی چای تازه به مشام نمی رسید
خستگی به تنم ماند
دیوار را دیدم
عکسهای من بود
عکس های او نه!
شک م بیشتر شد
خودم را دیدم
که گوشه ای بی حرکت افتاده ام
مطمئن شدم رفته، ..
#فی خالِدون . .
کفشی پشت در نبود
شک کردم
در را گشودم
خانه تاریک بود
بیشتر شک کردم
ساعت خوابیده بود
بیشتر شک کردم
گل ها پژمرده بودند،
ترسیدم . . .
بوی چای تازه به مشام نمی رسید
خستگی به تنم ماند
دیوار را دیدم
عکسهای من بود
عکس های او نه!
شک م بیشتر شد
خودم را دیدم
که گوشه ای بی حرکت افتاده ام
مطمئن شدم رفته، ..
#فی خالِدون . .
۵۶۹
۲۰ آذر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.