پیادهرویاربعین

#پیاده_روی_اربعین
#امام_زمان_عجل_الله

این روزها پر از تب مولا کجایی‌ام

اما هنوز کوفه‌ای از بی وفایی‌ام

ای زخمی از دوروئی من! دوست دارمت

در گیر و دار تیرگی و روشنایی‌ام

گم کرده ام مسیر تو را در غبار شهر

اما اسیر توست دل روستایی‌ام

گفتند کربلای زمینی… نیامدم

حالا که راه بسته شده من هوایی‌ام

این بار چندم است که تا مرز آمدم

آه از شکسته بالی و بی دست و پایی‌ام…

پلکم که گرم می‌شود از خواب می‌پرم

با سرفه های همسفر شیمیایی‌ام

آورده‌ام بضاعت مزجاه قوم را

انگشتر “عزیز”م و تسبیح دایی‌ام

آورده‌ام پناه به شش گوشه ی غمت

برگشته‌ام به اصلیت نینوایی‌ام

دستت همیشه روی سر ما پیاده‌ هاست

این اربعین به لطف خدا کربلایی‌ام

شعر از سرم پرید… دلم پیش موکب است

این بار چندم است که یخ کرد چایی‌ام
دیدگاه ها (۲)

شرر زهر جفا سوخته پا تا سر منآب گردید چو شمعی همه ی پیکر منا...

فکر میکنم رفتار تو تغییر کرده این روزها کردار تو تغییر کرده ...

سلام یه بار دیگه خدا لطف کرد و سلارشهیدان بنده نوازی کرد و ...

هر راه بجز راه تو کج خواهد شدبی لطف تو آسمان فلج خواهد شدما ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط