ویو جی هوپ

ویو جی هوپ
داشتیم همو همینطوری نگاه می کردیم که یوهو صدای ناله ی لینا اومد ( منحرف نشید ناله ای که مریضی می کنی ) با عجله رفتم اتاقی که براش آماده کرده بودم که دیدم عرق سرد کرده و داره درد می کشه ... رفتم صداش کردم که
برگشت گفت

لینا : م.من ... ا.از خ.خونه ی خ.خالم .... ب‌.بیرونم ... ک.کردن ( درحال نفس زدن )

با شنیدن این حرفش تعجب کردم
با فرشته ی مرگ تصمیم گرفتیم بر گردیم که صدای دوک هوا بلند شد

دوک هوا : عموووو ... عمو مستاجررر (‌ داد )

جی هوپ + شوگا : چچچتتتتههههه ( عربده )

دوک هوا اومد تو اتاق که با دیدن منو لینا به پپه تته افتاد

دوک هوا : ع.عمو .. ت.تو د‌.دست اون د.دختر .. رو گ.گرفتی ؟

با دیدن دست خودم و لینا تعجب کردم
آره درسته نن بزرگ و قدرت مند عاشق شده ... من عاشق این دختر شدم
دوست دارم شایعه ی این که اون عروس جن باشه یا بهتر بگم عروس من واقعیت داشته باشه ..... ولی اگه نتونه اون اصل کاری رو ببینه یعنی الکی می گه .....

جی هوپ : ن.نه چون عرق سرد کرده بود ن.نگرانش شدم

دوک هوا : اوکی....عمو مستاجر

شوگا : ها؟

دوک هوا : میاین باهم بریم .. سوجو بخوریم ؟

شوگا : نه ... من ویسکی خورم

دوک هوا : خوب اوکی .. ویسکی

شوگا : اوکی برو ماشین منم میام

دوک هوا : اوکی

شوگا و دوک هوا رفتن و من مو ندمو لینا که ....

~ خماری ~
دیدگاه ها (۷)

۲۰۰ تایی؟ مفالکمون باشه ...

خب خب .... خدا رحم کنه بپرسین ⚖️

خب گفتم که *ریکو* صدام کنید 🫀

مرسی عزیزم 🥺🥀

من و ملاقات با BTSpart «۳»چشمامو باز کردم دیدم اعضا بالا سرم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط