مثل کوهیم و از این فاصله هامان چه غم است

مثل کوهیم و از این فاصله هامان چه غم است
لذت عشق من و تو نرسیدن به هم است

ما دو مغرور، دو خودخواه، دو بد تقدیریم
عاشقی کردن ما شرح عدم در عدم است 

مثل یک تابلوی نیمه ی نفرین شده ای
دست هر کس که به سوی تو بیاید قلم است

عشق را پس زدی ای دوست ولی پیش خدا
هر که از عشق مبّرا بشود ، متهم است 

می روی ، دور نرو ، قبل پشیمان شدنت
فکر برگشتن خود باش و زمانی که کم است

قبل رفتن بنشین خاطره ای زنده کنیم 
بنشین چای بریزم ، بنشین تازه دم است ...
دیدگاه ها (۶)

#عشق_است . . . صدایم کن، چو لب وا می کنی عشق است . . .خودت ر...

قدم اهسته بردار ,زیر پایت یک دل استیک دل پر خون زما,افتاده ب...

#اینکــــه_بنشینی_خاطره_هــــا_را_ورق_بزنی_چیـز_خوبی_ست_امـّ...

ناگهان آیینه حیران شد،گمان کردم توییماه پشت ابر پنهان شد،گما...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط