موهیتو من 🤍🌵pt36
واقعا حالم بد بود داشتم دیونه میشدم سرم خیلی بد درد میکرد این کوک هم به دلش نبود بگه
* زنگ خوردن *
تینا : گوشی ع کیه ؟
ا.ت : من
ا.ت : اول به فرماید !
ناشناس : خیلی کنجکاوی لی ا.ت
ا.ت : شما ؟
ناشناس : یه دوست قدیمی ک خیلی وقته خبری ازش نگرفتی ولی میدونی همون دوست قدیمی همه چیز رو در مورد مرگ مادرت و دوست پسر دیونت میدونه
ا.ت : تو کی هستی چی در مورد مرگ مامانم میدونی اصلا چرا چرت پرت میگی مامان من سکته کرد بعدشم از کجا میدونی من دوست پسر دارم
ناشناس : از همون جای ک میدونم چرا حالش قبل از دیدنت بد بوده
ا.ت : چی ؟!
ناشناس : چه حسی بهت دست میده اگر بگم مامانت سکته نکرده و یکی باعث مرگش شده ؟ چی میشه اگر بفهمی مادرت رو یکی با حرف هاش کشته ؟
ا.ت : تو کدوم خری هستییییییی( با داد )
کوک : ا.ت گوشی رو بده من ا.تتت ( نگران و عصبی )
ا.ت : الوووو !! الو یارو !!( با صدای بلند )
کوک : چی شده ا.ت ؟
ا.ت : بی نا...موس قطع کرد ( عصبی )
کوک : اروم باش چی میگفت ؟
ا.ت : ... ک..صشعر ول کن فکر کنم یکی از رفیق های قدیمم بود داشت کرم میریخت
کوک : دوست قدیمی ع تو شماره ع جدیدت رو از کجا اورده ؟
ا.ت : من چه بدونم کوک ول میکنی ... فرانسیس
فرانسیس : بله خانم ؟
ا.ت : ما رو یکم جلو تر پیاده کن
فرانسیس : چشم خانم
کوک : منظورت منم بوده دیگه
ا.ت : نمیخوام حرف بزنم
ویو شوگا
شوگا : خوب حالا ک لیسا تو ویلای لس انجلس دیده شده باید برم اونجا
ادامه داره....
* زنگ خوردن *
تینا : گوشی ع کیه ؟
ا.ت : من
ا.ت : اول به فرماید !
ناشناس : خیلی کنجکاوی لی ا.ت
ا.ت : شما ؟
ناشناس : یه دوست قدیمی ک خیلی وقته خبری ازش نگرفتی ولی میدونی همون دوست قدیمی همه چیز رو در مورد مرگ مادرت و دوست پسر دیونت میدونه
ا.ت : تو کی هستی چی در مورد مرگ مامانم میدونی اصلا چرا چرت پرت میگی مامان من سکته کرد بعدشم از کجا میدونی من دوست پسر دارم
ناشناس : از همون جای ک میدونم چرا حالش قبل از دیدنت بد بوده
ا.ت : چی ؟!
ناشناس : چه حسی بهت دست میده اگر بگم مامانت سکته نکرده و یکی باعث مرگش شده ؟ چی میشه اگر بفهمی مادرت رو یکی با حرف هاش کشته ؟
ا.ت : تو کدوم خری هستییییییی( با داد )
کوک : ا.ت گوشی رو بده من ا.تتت ( نگران و عصبی )
ا.ت : الوووو !! الو یارو !!( با صدای بلند )
کوک : چی شده ا.ت ؟
ا.ت : بی نا...موس قطع کرد ( عصبی )
کوک : اروم باش چی میگفت ؟
ا.ت : ... ک..صشعر ول کن فکر کنم یکی از رفیق های قدیمم بود داشت کرم میریخت
کوک : دوست قدیمی ع تو شماره ع جدیدت رو از کجا اورده ؟
ا.ت : من چه بدونم کوک ول میکنی ... فرانسیس
فرانسیس : بله خانم ؟
ا.ت : ما رو یکم جلو تر پیاده کن
فرانسیس : چشم خانم
کوک : منظورت منم بوده دیگه
ا.ت : نمیخوام حرف بزنم
ویو شوگا
شوگا : خوب حالا ک لیسا تو ویلای لس انجلس دیده شده باید برم اونجا
ادامه داره....
۶.۰k
۲۸ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.