نمی خواستم ناراحتت کنم اما

نمی خواستم ناراحتت کنم ، اما
انگار کردم !
با دوست داشتن ِ زیادم
با هِی ببینمت هایم
با همیشه ببخشها و
همیشه ، دلَم برایِ تو تنگ شُده هایم ..

نمی خواستم ناراحتت کنم ، اما
انگار کردم !
وقتی که با شانههایِ بالا گرفته از تو میگفتم
وقتی که نام تو را بلند میخواندم
وقتی که در همیشه ،
هر جا
تو را به نام کوچَکت صدا میکردم

نمی خواستم ناراحتت کنم
اما انگار کردم !
وقتی که آن همه تو را
خواب دیدم ...

نمیخواستم
اما ...
دیدگاه ها (۲)

به خداحافظی تلخ تو سوگند... نشد!که تو رفتی و دلم ثانیه ای بن...

پدیده با وقاریست شعردلت که گیر میکندشعرحتی لابلای شلوغی شهر ...

وَقــتــے هیــچــ راهـ فــرارے نـدارے و دقـیـقاً بهـ هــمهـ...

ﺯﯾﺎﺩ ﺟــــــﺪﯼ ﻧﮕﯿﺮﺣﺎﻝِ ﺧﺮﺍﺑـــــــﻢ ﺭﺍ !ﻓﺮﺩﺍ ﺑﺎﺯ ﻫــــﻢ ﻣﯽ ...

رمان در میان موهای نقره ای«پارت اول»

یک شب هم باید با هم بیدار بمانیم تا خود صبح . هی چشمهای تو پ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط