یه دفعه چشم دامیان میخوره به آنیا
یه دفعه چشم دامیان میخوره به آنیا
که بکی داد میزنه و میگه: همگی جمشید بعد از جشن قرار بریم شهر بازی یکم بگردیم
نکته:«الان تو کارااوکن و تعداد دشون ۹نفره »
نیم ساعت بعد
بکی : آنیا بیا یه زره توم برقص
دستشو میگیره و میکشه
آنیا : خیل خوب
کدوم آهنگ
بکی : مانی «دیگه همه اینو میشناسین😒»
یه بنده خدا هه : خیل خوب دو نفر رو واسه آهنگ آی لاو یو اند می میخوایم
بکی : دامیان. انیا. یه لحظه بیاین اینجا
دامیان و آنیا: چیه
بکی : برید باهم برقصید
آنیا و دامیان: چییییییییی
بکی : تورو خدا
که بکی داد میزنه و میگه: همگی جمشید بعد از جشن قرار بریم شهر بازی یکم بگردیم
نکته:«الان تو کارااوکن و تعداد دشون ۹نفره »
نیم ساعت بعد
بکی : آنیا بیا یه زره توم برقص
دستشو میگیره و میکشه
آنیا : خیل خوب
کدوم آهنگ
بکی : مانی «دیگه همه اینو میشناسین😒»
یه بنده خدا هه : خیل خوب دو نفر رو واسه آهنگ آی لاو یو اند می میخوایم
بکی : دامیان. انیا. یه لحظه بیاین اینجا
دامیان و آنیا: چیه
بکی : برید باهم برقصید
آنیا و دامیان: چییییییییی
بکی : تورو خدا
۳.۰k
۲۷ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.