ﺁﺭﺍﻡ ﺑﺨﻮﺍﻥ ﭼﻮﻥ ﺁﻫﺴﺘﻪ ﻧﻮﺷﺘﻢ
ﺑﯽ ﭘﺮﻭﺍﺑﺨﻮﺍﻥ ﭼﻮﻥ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﻧﻮﺷﺘﻢ
ﻧﺰﺩﯾﮏ ﮐﺴﯽ ﻧﺨﻮﺍﻥ ﭼﻮﻥ ﺗﻨﻬﺎ ﻧﻮﺷﺘﻢ ﻭ ﺍﺯ
ﺩﻝ ﺑﺨﻮﺍﻥ ﭼﻮﻥ ﺑﺎﺩﻝ ﻧﻮﺷﺘﻢ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ
دیدگاه ها (۸)

داستانککفش نارنجی پشت ویترین مغازه کفش فروشی ایستاده بود، قی...

. اونقدر خونه ما کولر خاموشه دیشب از اداره برق و نیرو زنگ زد...

غمگینم...مثلِ خفاش اسهال گرفته‌ای که از سقف غار بر عکس آویزو...

‍یادداشت های یک پزشک جواننوشته ی میخاییل بولگاکوفترجمه شده ت...

ﭼﻘﺪﺭ ﺩﺭﮎ ﺷﺪﻥ ﺩﻟﻨﺸﯿﻦ ﺍﺳﺖ... ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﮔﺎﻫﯽ ﺩﻭﺳﺘﯽ، ﻫﻤﺪﻣﯽ، ﻫﻤﺮﺍﻫﯽ ...

ﭼﻘﺪﺭ ﺩﺭﮎ ﺷﺪﻥ ﺩﻟﻨﺸﯿﻦ ﺍﺳﺖ...🍃ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﮔﺎﻫﯽ ﺩﻭﺳﺘﯽ، ﻫﻤﺪﻣﯽ، ﻫﻤﺮﺍﻫﯽ ...

ﭼﻘﺪﺭ ﺩﺭﮎ ﺷﺪﻥ ﺩﻟﻨﺸﯿﻦ ﺍﺳﺖ.🍂🍁ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﮔﺎﻫﯽ ﺩﻭﺳﺘﯽ، ﻫﻤﺪﻣﯽ، ﻫﻤﺮﺍﻫﯽ ﺑ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط