امشب

***امشب
آلبومت را قدم زدم
همپای ورق های خاطره ات
دلم لرزید و پرپر شد
دلم لبخند زیبایی تو را میخواست
دلم حال وهوای عاشقی با تو را میخواست
ومن چه غمگینم
هوای شهر آلوده ست
مرا ای کاش میبردی
سفر تا عمق یک رویای بی پایان
سفر تا مرزِ دوست داشتن
و
و
و
رسیدن
به آغوش تو و آغوش ابدیت را به لذت بغل کردن
چه آرامشی برایم بهترازاین
شبی در آغوش تو
وبعدش راضی حتی به مُردن*
دیدگاه ها (۱)

**میگن هیچ عشقی تو دنیا #عشق_اولین نیست میگذره یه عمر...

**قایقی ساخته ام #قایق از جنس جنونمقصدم #سهراب شهر میروم در...

***هوایه تو چقدر سرده ببین دستامو که یخ کردهتو بی تفاوتی.......

واقعی بودیم ، باورمان نکردند ،مجازی شدیم ، فیلترمان کردند !و...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط