رمان مثلث برمودا
#رمان_مثلث_برمودا
پارت③
خب من به جز دلا یه دوست دیگه دارم ولی فقط یه بار همو دیدیم و هیچ کس به جز دلا اینو نمی دونه چون اسم اون یکی دوستم آندیا هستو یه پریه و مخالف ما
من همین امروز باهاش آشنا شدم از امروز به بعد به آندیا قل دادم دیگ انسان شکار نکنم و اینو به پدر و مادر گفتم و خیلی سخت جوری که هر روز سرش دعوا بود ولی گذاشتن چون من خواهر بزرگ بودم همیشه هم باید انسان شکار می کردم این قانون خانواده بودش که من خیلی راحت دورش زدم خب خواهرمو معرفی نکردم خواهرم الینا یا مخفف الی صداش می کنن که ایشون ۱۰ سال ازم کوچیک تره و باید همیشه دردسراشو جمع کنم وگرنه خانواده از چشم من می بینن ولی..........∞
ببخشید دوروز نبودم ولی بجاش این قسمتو بیشتر از یه پارت گذاشتم
نویسنده:صبا
پارت③
خب من به جز دلا یه دوست دیگه دارم ولی فقط یه بار همو دیدیم و هیچ کس به جز دلا اینو نمی دونه چون اسم اون یکی دوستم آندیا هستو یه پریه و مخالف ما
من همین امروز باهاش آشنا شدم از امروز به بعد به آندیا قل دادم دیگ انسان شکار نکنم و اینو به پدر و مادر گفتم و خیلی سخت جوری که هر روز سرش دعوا بود ولی گذاشتن چون من خواهر بزرگ بودم همیشه هم باید انسان شکار می کردم این قانون خانواده بودش که من خیلی راحت دورش زدم خب خواهرمو معرفی نکردم خواهرم الینا یا مخفف الی صداش می کنن که ایشون ۱۰ سال ازم کوچیک تره و باید همیشه دردسراشو جمع کنم وگرنه خانواده از چشم من می بینن ولی..........∞
ببخشید دوروز نبودم ولی بجاش این قسمتو بیشتر از یه پارت گذاشتم
نویسنده:صبا
۳.۱k
۲۶ شهریور ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.