لایکا نرسید ولی من میزارم
پارت5
-داری چیکار میکنی؟
-بله؟ به شما چه مربوط آقا
-اووم چیز خوبی دزدیدی
-ندزدیدم مال خودمه
همینجور که داشتم میرفتم از کوچه جلومو گرفتو گفت
-اگه باهم نصف کنیم کمکت میکنم باهم بزنیم تو کارش
-همچین ریسکی نمیکنم هر وقت تونستیم باهم یه دزدی مشتی بکنیم اینو نصف میکنم
-خب قبوله
-اوم خوبه اسمت چیه؟
-اسمم الکسه
-خوشبختم منم انیسام
-خوشبختم بریم دم یه بانک دیگه؟
-حله بریم
-از کی شروع کردی
-همین امروز😄
-او امروز من حدود ۱ساله که دزدی میکنم
ولی چیز درست حسابی دستگیرم نشده افرین معرکه ای دختر
-مرسیی
-ببین یه دو روزی هست این بانک رو زیر نظر گرفتم آدمای کله گنده اینجا رفتو آمد میکنن
-اومم خوبه بریم
-بریم
وارد بانک شدیمو همه جا رو خیلی عادی نگاه کردیم که یهو دیدم یه نفر بادیگارداش دورشو گرفتن ولی چقدر کیف دستشونه معلوم نیس چقدر پوله اگه اینو بگیریم کل زندگیم تامینه به الکس علامت دادم که ترسیدو سرشو به حالت نه تکون داد ولی من یاد گرفتم پرو باشم و شهامت داشته باشم کارم خیلی خطرناک بود خیلیییی ولی تا موقع ای که کارش تموم شه یه حساب باز کردم که کل پولم رو توش بزارم دقیقا چیزی که امروز دراوردم که کلی استقبال کردن معلومه وقتی یه عالمه پول بدی بهشون سریع کارارو کردم و اونا تازه داشتن میرفتن بیرون الکس رو ندیدم شمارش رو هم نداشتم ولش کن حتما جا زده رفتم سمتشون که دیدم بادیگاردا رفتن عع چرا
-هایی مستر
-کارتو بگو
-چقدر دلم میخواد ببوسمت
-هع ج ن د ه ای ؟؟؟ شبی چند میگیری
-عااامم نه فقط میخوام ببوسمت
-خیل خب فقط سریع
-اووووممم ایول
رفتم جلو صورتش چشماشو بست دستشو میخواست دور کمرم حلقه کنه و دوتا چمدونش رو گذاشت زمین که من سریع یکی از چمدونا رو برداشتم هنوز چشماش بسته بود چقدر ک ص ک ش بود سریع دوییدمو رفتم واااایی عجب چیزی زدماااا وااااایی
-داری چیکار میکنی؟
-بله؟ به شما چه مربوط آقا
-اووم چیز خوبی دزدیدی
-ندزدیدم مال خودمه
همینجور که داشتم میرفتم از کوچه جلومو گرفتو گفت
-اگه باهم نصف کنیم کمکت میکنم باهم بزنیم تو کارش
-همچین ریسکی نمیکنم هر وقت تونستیم باهم یه دزدی مشتی بکنیم اینو نصف میکنم
-خب قبوله
-اوم خوبه اسمت چیه؟
-اسمم الکسه
-خوشبختم منم انیسام
-خوشبختم بریم دم یه بانک دیگه؟
-حله بریم
-از کی شروع کردی
-همین امروز😄
-او امروز من حدود ۱ساله که دزدی میکنم
ولی چیز درست حسابی دستگیرم نشده افرین معرکه ای دختر
-مرسیی
-ببین یه دو روزی هست این بانک رو زیر نظر گرفتم آدمای کله گنده اینجا رفتو آمد میکنن
-اومم خوبه بریم
-بریم
وارد بانک شدیمو همه جا رو خیلی عادی نگاه کردیم که یهو دیدم یه نفر بادیگارداش دورشو گرفتن ولی چقدر کیف دستشونه معلوم نیس چقدر پوله اگه اینو بگیریم کل زندگیم تامینه به الکس علامت دادم که ترسیدو سرشو به حالت نه تکون داد ولی من یاد گرفتم پرو باشم و شهامت داشته باشم کارم خیلی خطرناک بود خیلیییی ولی تا موقع ای که کارش تموم شه یه حساب باز کردم که کل پولم رو توش بزارم دقیقا چیزی که امروز دراوردم که کلی استقبال کردن معلومه وقتی یه عالمه پول بدی بهشون سریع کارارو کردم و اونا تازه داشتن میرفتن بیرون الکس رو ندیدم شمارش رو هم نداشتم ولش کن حتما جا زده رفتم سمتشون که دیدم بادیگاردا رفتن عع چرا
-هایی مستر
-کارتو بگو
-چقدر دلم میخواد ببوسمت
-هع ج ن د ه ای ؟؟؟ شبی چند میگیری
-عااامم نه فقط میخوام ببوسمت
-خیل خب فقط سریع
-اووووممم ایول
رفتم جلو صورتش چشماشو بست دستشو میخواست دور کمرم حلقه کنه و دوتا چمدونش رو گذاشت زمین که من سریع یکی از چمدونا رو برداشتم هنوز چشماش بسته بود چقدر ک ص ک ش بود سریع دوییدمو رفتم واااایی عجب چیزی زدماااا وااااایی
۱.۰k
۲۱ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.