وقتی چهل زمستان پیشانی تو را از همه طرف احاطه و محاصره کر

وقتی چهل زمستان پیشانی تو را از همه طرف احاطه و محاصره کرد
و در کشتزار جمال تو چین و شیارهای عمیق حفر نمود
زمانی که این پوشش جوانی غرور آمیز را
به صورت لباس ژنده و کم ارزش درآورد
اگر از تو پرسیدند
آن همه زیبایی تو کجا شدند
آن همه خزانه با ارزش روزهای نشاط و جوانی کجا رفتند
اگر بگویی در گودی چشمان فرو رفته ام
گم شده اند
شرمساری بی فایده است
چقدر سرمایه گذاری زیبایی
اگر میتوانستی جواب دهی
" این طفل زیبای من حساب مرا صاف
و جوابگو عذرخواه پیری من است "
زیباییش ثابت کننده زیبایی توست
که آنرا به ارث برده است

ویلیام شکسپیر
دیدگاه ها (۱)

ناگهان دلت می‌گیرداز فاصلهبین آنچه می خواستیو آنچه هستی...--...

شب شادی و شور و مهربانی استزمان همدلی و همزبانی استدر آن دید...

همه چیزاز نبودن تو حکایت می‌کندبه جز دلمکه همچون دانه‌ای در ...

خدای مهربونم…با قلبی لبریز عشق و امید دستهای ناتوانم رو به س...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط