به دور برت نگاه میکنی

به دورُ بَرت نِگاه میکنی؛
هَمه هَستَن وَلی هیچکَس نیست...!
شلوغ و پُر از هَیاهوست وَلی خَلوت است و سوت و کور!
پُر از چِراغ هایِ رَنگی و پُر نور است اما تاریک،
گَرم و شیرین است اما سَرد و تَلخ،
آرام است اما خوفناک ...
هَمه چیز سَرِ جایِ خودَش است اما واقعاً نیست..‌
گاهی..
دَر میانِ هَمه یِ آدَم هایِ خوب و بَدِ اطرافِت...،
دَرمیانِ هَمه یِ شلوغی هایِ دورِت...
تو، تَنها خودَت را داری،
خودِ واقعی اَت....
تَنها،
رَنجور،
غَمگین،
واقعی...♥🌱







《 + چَند سالِته؟!
- وَقتی سرِ حالَم هِفده سال و
وَقتی خَستم بيست پَنج سال...
+ الآن چَند سالِته؟!
- هِزار سال! ♥🌱 》



#آناهیتا
دیدگاه ها (۱)

كی می‌دونه...آدَما بايَد چَند بار دِلتَنگِ يه چيزی بشَن تا ف...

مَن بِمیرَم برایِ بودنِت؟!برایِ داشتَنِت؟!برایِ از دور دَر آ...

جُغـدیم به ویرانه، هِزاریم به گلـزار"اَفسوس که این مَزرعـه ر...

حَرفاۍ ِتوۍِ سَرم ‌رو نِمیتونَم ‌سَر و سامون بِدَمـ واسه ‌گُ...

سلام خدمت دوستان مدتی بستری بودم ، و نتونستم فعال باشم اما.....

این روزها انگار همه قوی ان ولی از درون پوسیدن.. همه می‌خندن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط