غذا به شکل احمقانه ای ما را سیر می کند
غذا به شکل احمقانه ای ما را سیر می کند
لیوان از دست هایم افتاد و
هزار لحظه شد.
همیشه چیزی کسی باید بمیرد
که این فیلم طرفدارانش را از دست ندهد
گفتند چیزی نیست چیزی نیست
من اما طوری تنها بودم
که ماندنم همه را تنها می کرد
در خیابان
استخوان ها راه می روند
گوشت ها راه می روند
کت و شلوار ها راه می روند
در مغازه کسی دارد استخوانی را
با ساطور نصف میکند
خیابان زوزه می کشد
سگی روحم را به دندان گرفته
می دود
در پاییز درختان را حرص می کنند
انگشت های اضافه را حرص می کنند
پاییز
در اتاق های سیمانی دربسته قرمز تر است
شهر در حاشیه سرد است
متن از خط زدن خونی ست
از متن از حاشیه از کاغذ
بیرون افتاده ام
و ماهی مرده ای دارد
رودخانه را با خود می برد
#گروس_عبدالملکیان
لیوان از دست هایم افتاد و
هزار لحظه شد.
همیشه چیزی کسی باید بمیرد
که این فیلم طرفدارانش را از دست ندهد
گفتند چیزی نیست چیزی نیست
من اما طوری تنها بودم
که ماندنم همه را تنها می کرد
در خیابان
استخوان ها راه می روند
گوشت ها راه می روند
کت و شلوار ها راه می روند
در مغازه کسی دارد استخوانی را
با ساطور نصف میکند
خیابان زوزه می کشد
سگی روحم را به دندان گرفته
می دود
در پاییز درختان را حرص می کنند
انگشت های اضافه را حرص می کنند
پاییز
در اتاق های سیمانی دربسته قرمز تر است
شهر در حاشیه سرد است
متن از خط زدن خونی ست
از متن از حاشیه از کاغذ
بیرون افتاده ام
و ماهی مرده ای دارد
رودخانه را با خود می برد
#گروس_عبدالملکیان
۶۱۶
۱۴ تیر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.