زمین جان مرا ببخش
زمین جان مرا ببخش...
دیگر دوستت ندارم...
هر روزی که میگذرد برای راه رفتن روی تو
هوای دوستی و مهربانی و کمک کمتر و کمتر میشود...
دیرگاهیست که عجیب دلم خدا را میخواهد..
اغوش او در اسمان برایم امن ترین جای عالم است..
بهشت باشد یا جهنم فرقی نیست..
بخندم یا بسوزم فرقی نیست...
همین که خانه ام زمین نباشد برایم کافیست
اکسیژنت برای قلب و تنفس من کافی نیست...
پس مرا عمیقا ببخش زمین که دیگر دوستت ندارم
دیگر دوستت ندارم...
هر روزی که میگذرد برای راه رفتن روی تو
هوای دوستی و مهربانی و کمک کمتر و کمتر میشود...
دیرگاهیست که عجیب دلم خدا را میخواهد..
اغوش او در اسمان برایم امن ترین جای عالم است..
بهشت باشد یا جهنم فرقی نیست..
بخندم یا بسوزم فرقی نیست...
همین که خانه ام زمین نباشد برایم کافیست
اکسیژنت برای قلب و تنفس من کافی نیست...
پس مرا عمیقا ببخش زمین که دیگر دوستت ندارم
- ۱.۷k
- ۱۷ مرداد ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط