یکی تعریف میکرد و میگفت

یکی تعریف میکرد و میگفت:
تو جنگ سرباز بودم. گفته بودن موقع بمبارون بخواب زمین و هر آیه ای که بلدی رو بلند بخون
دیدگاه ها (۵)

رفته بودم انتقال خون،زنه ازم پرسید تا حالا رابطه جنسی پر خطر...

درود بر اینچنین افراد

دوتا میخ با هم ازدواج میکنن !؟!؟!.............ماه عسل میرن ت...

..صبح زیبا آمد و چشم شقایق باز شدلاله زلف سرکشش را شانه کرد ...

وقتی بچه بودم ؛ موندم پیش مامانبزرگم ؛ یکم گذشت که مامانبزرگ...

جیمین فیک زندگی پارت ۱۰۵#

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط