ا.ت: باشه قبوله😊
ا.ت: باشه قبوله😊
ارسام :دیگه میتونیم بریم بیرون؟
ا.ت:اره میتونیم
(ارسام ویو)
رفتیم بیرون که زنگ خور زنگ خونه بود من از ا.ت خدا فضی کردم
ورفتم خونه کل راه رو داشتم به اینکه بابام رو راضی کنم فکر میکردم
(فلش بک به خونه ساعت ۸:۰۰که بابای ارسام میاد خونه)
(بابای ارسام رو ب.ا میزارم مامانشم م.ا)
ب.ا:سلام من اومدم
ارسام:سلام(باکلافگی)
م.ا:سلام خوش اومدی عزیزم
ارسام:بابا باید باهات حرف بزنم
ب.ا:باشه حرف میزنیم
چرا نقد کلافه ای؟
ارسام:تقضیه رو تعریف میکنه
ب.ا:اوعه پس باید یه جوری
اتقام بگیرم که به دختر
اسیب نرسه
م.ا:بیاید غذا
ب.ا ارسام:اومدیم( هم زمان میگمن)
رفتیم غذا خوردیم بعد من رفتم
پی اس۵ بازی کردم بعدم خوابیدم
(صبح زنگ تفریف مدرسه)
ا.ت ویو
عه خستم میخوام بخوابم
همون جا خوابیدم تو کلاس که صدای بچه ها
بیدارم کرده
ا.ت:زلیل شده ها بزارید بخوابم اخه دیو...
معلم:پاشو خودتو جعم کن نمایش داری
ا.ت:...
ادامه دارد شب بخیر فعلااااااا👋🏻👋🏻🖐🏻🔪😊🍷
ارسام :دیگه میتونیم بریم بیرون؟
ا.ت:اره میتونیم
(ارسام ویو)
رفتیم بیرون که زنگ خور زنگ خونه بود من از ا.ت خدا فضی کردم
ورفتم خونه کل راه رو داشتم به اینکه بابام رو راضی کنم فکر میکردم
(فلش بک به خونه ساعت ۸:۰۰که بابای ارسام میاد خونه)
(بابای ارسام رو ب.ا میزارم مامانشم م.ا)
ب.ا:سلام من اومدم
ارسام:سلام(باکلافگی)
م.ا:سلام خوش اومدی عزیزم
ارسام:بابا باید باهات حرف بزنم
ب.ا:باشه حرف میزنیم
چرا نقد کلافه ای؟
ارسام:تقضیه رو تعریف میکنه
ب.ا:اوعه پس باید یه جوری
اتقام بگیرم که به دختر
اسیب نرسه
م.ا:بیاید غذا
ب.ا ارسام:اومدیم( هم زمان میگمن)
رفتیم غذا خوردیم بعد من رفتم
پی اس۵ بازی کردم بعدم خوابیدم
(صبح زنگ تفریف مدرسه)
ا.ت ویو
عه خستم میخوام بخوابم
همون جا خوابیدم تو کلاس که صدای بچه ها
بیدارم کرده
ا.ت:زلیل شده ها بزارید بخوابم اخه دیو...
معلم:پاشو خودتو جعم کن نمایش داری
ا.ت:...
ادامه دارد شب بخیر فعلااااااا👋🏻👋🏻🖐🏻🔪😊🍷
۲.۶k
۱۷ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.